نشانههای جنگ دوم اسرائیل و جمهوریاسلامی

متأسفانه، تمامی شواهد و قرائن حکایت از آن دارند که جمهوری اسلامی ایران بار دیگر کشور و مردم را بهسمت جنگی دیگر با اسرائیل سوق میدهد.
متأسفانه، تمامی شواهد و قرائن حکایت از آن دارند که جمهوری اسلامی ایران بار دیگر کشور و مردم را بهسمت جنگی دیگر با اسرائیل سوق میدهد.
سیاستهای فعلی تفاوت محسوسی با گذشته ندارند: تقابل با ایالات متحده همچنان ادامه دارد، مذاکرات هستهای متوقف شده، همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تعلیق شده و روابط با سه قدرت اروپایی نیز با سرعتی نگرانکننده رو به وخامت نهاده است.
همه این موارد نشان میدهند که مسیر دیپلماسی بهتدریج مسدود شده و همانگونه که تجربههای تاریخی نشان دادهاند، بسته شدن درِ دیپلماسی، به باز شدن مسیر جنگ میانجامد.
در حال حاضر، نه تنها هیچ نشانهای از تمایل جدی به مذاکره از سوی جمهوری اسلامی دیده نمیشود، بلکه ایالات متحده نیز موضعی کاملاً برتر و متفاوت در پیش گرفته است.
دونالد ترامپ بهصراحت اعلام کرده که واشینگتن دیگر نیازی به مذاکره نمیبیند، مگر آنکه جمهوری اسلامی توافقی در جهت تسلیم کامل بپذیرد. از سوی دیگر، حملات به تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی ، برتری راهبردی جدیدی را برای آمریکا فراهم آورده است.
در چنین شرایطی سخنان عباس عراقچی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، نیز بر ناامیدی از مذاکرات دلالت دارد. او خواستار تضمین از سوی آمریکا شده که در آینده به ایران حمله نخواهد کرد، اما این نوع تضمینها در ادبیات روابط بینالملل بیمعنا هستند و ایالات متحده نیز دلیلی برای ارائه آن نمیبیند.
در سوی مقابل، اسرائیل نیز با جدیت تمام نسبت به سیاستها و برنامههای جمهوری اسلامی حساس است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، اعلام کرده که جمهوری اسلامی همچنان در پی دستیابی به سلاح هستهای است و چنانچه به آن دست یابد، آن را علیه اسرائیل بهکار خواهد گرفت. از این رو، از نگاه تلآویو، جمهوری اسلامی نباید بقا یابد.
از نگاه اسرائیل، خطر جمهوری اسلامی نهفقط در برنامه هستهای بلکه در توان موشکی و شبکه نیابتی منطقهای آن نهفته است. تنها بخشی از نیرویی که در جنگ ۱۲ روزه توانست به اسرائیل آسیب وارد کند، نیروی موشکی سپاه پاسداران بود. با وجود رهگیری اکثر موشکها، اسرائیل بهخوبی دریافته که این توانایی میتواند در آینده تهدیدی جدیتر باشد، بهویژه اگر با کلاهکهای غیرمتعارف یا هستهای همراه شود. به همین دلیل نتانیاهو گفته است جمهوری اسلامی نمی تواند موشکهایی با برد بیش از ۴۸۲ کیلومتر داشته باشد.
دلایل افزایش احتمال جنگ دوم
تحلیل مجموع شرایط موجود نشان میدهد که احتمال درگیری مجدد، بالا و جدی است. برخی از مهمترین دلایل آن عبارتاند از:
- توقف مذاکرات جمهوری اسلامی و آمریکا و نبود چشماندازی برای احیای توافق؛
- وخامت روابط با اروپا و آژانس و رجزخوانیهای علنی مقامات جمهوری اسلامی علیه غرب؛
- تاکید مکرر اسرائیل بر ضرورت توقف غنیسازی هستهای و برنامه موشکی بالستیک ایران؛
- اراده اسرائیل برای جلوگیری از بازسازی توان پدافندی جمهوری اسلامی پس از آسیبهای سنگین وارده؛
- ادامه اظهارات علنی رهبران جمهوری اسلامی درباره نابودی اسرائیل و مسلح کردن گروههای نیابتی.
برخلاف برخی گمانهزنیها، بهنظر نمیرسد که چین و روسیه نیزدر شرایط جنگی، کمک موثری به جمهوری اسلامی ارائه دهند. آنها بیش از آنکه بخواهند وارد درگیری مستقیم شوند، منافع اقتصادی و ژئوپلیتیک خود را در نظر میگیرند.
نکته تاسفبار اینجاست که هرگونه جنگ جدید، مردم ایران را گرفتار خواهد کرد. آنها هستند که هزینه سیاستهای غلط، رجزخوانیهای بیثمر و دشمنیهای بیپایان جمهوری اسلامی با آمریکا و اسرائیل را خواهند پرداخت.
در حالیکه بسیاری از کشورهای اسلامی دیگر سرنوشت ملی خود را به نزاع با اسرائیل گره نزدهاند، جمهوری اسلامی همچنان خود را مامور نابودی اسرائیل میداند؛ ماموریتی که کشور و مردم را در معرض انزوا، تحریم، و جنگ قرار داده است.
اگر سیاستهای منطقهای و بینالمللی جمهوری اسلامی تغییر نکند،که نشانهای از تغییر آنها دیده نمیشود؛ متاسفانه سومین جنگ در عمر جمهوری اسلامی محتمل خواهد بود؛ جنگی که هیچ توجیه عقلانی برای آن وجود ندارد، مگر در ذهن گروهی که بقای خود را در نابودی دیگران تعریف کردهاند.