تصاویر یسنا شهگلی و سارا اقبالشاه، دو نوجوان تکدواندوکاری که در تهران مفقود شدهاند
تصاویری از یسنا شهگلی و سارا اقبالشاه، دو تکواندوکار نوجوان که روز پنجشنبه برای حضور در تمرینات تکواندو منزل را ترک کرده بودند و هنوز به منزل بازنگشتهاند، در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
این دو نوجوان برای انجام تمرین منزل را ترک کردهاند، اما پس از آن مربیان و اعضای خانواده از آنها بیاطلاع بودند.
ابهامات در انگیزه قتل الهه حسیننژاد در حال افزایش است. پنج ابهام اصلی در این پرونده وجود دارد. انتشار فیلم نسبتا کاملتری از بازجویی متهم که در آن او میگوید اصلا نیازی به سرقت گوشی نداشته و آن را به بیرون خودرو پرتاب کرده، میتواند تمام روایتهای قبلی را زیر سوال ببرد.
پس از آنکه چهره و نام متهم به قتل حسیننژاد منتشر شد، ابهامهای جدیدی درباره این پرونده مطرح شده است. تاکنون دستکم پنج موضوع مبهم وجود دارد.
حسیننژاد چهارم خرداد پس از سوار شدن به یک خودرو در میدان آزادی تهران ناپدید شد. تا ۱۴ خرداد، هیچ ویدیویی از لحظه سوار شدن او به خودرو یا پیش و پس از آن در دسترس نبود؛ عموی او نیز تا یک روز پیش از اعلام خبر پیدا شدن جسد، در گفتوگویی اعلام کرد هیچ ویدیویی از او در دسترس نیست.
از ۱۵ خرداد که خبر بازداشت متهم این پرونده رسانهای شد، هر خبر یا اظهار نظر تازه ابهام دیگری را به ماجرا اضافه کرده است.
در این بین شهروندان سرنخهایی از متهم یافتند که نشان میدهد او از حامیان حکومت است.
انتشار یک ویدیو نسبتا کاملتر از یکی از بازجوییهای متهم، تمام روایتهای پیشین را تحت تاثیر قرار میدهد. در این ویدیوی بازجویی از بهمن فرزانه، متهم به قتل حسیننژاد، بازجو از او درباره گوشی سوال میکند و او صراحتا میگوید که «هیچ نیازی به سرقت گوشی نداشته» است.
انتشار این ویدیو و اظهارات متهم، در کنار صفحات اینستاگرام او و بستگان نزدیکش که نشانگر وضع مالی نسبتا خوب آنهاست، نشان میدهد فرضیهها راجع به انگیزه سرقت که از سوی پلیس اعلام شده است، چندان قوی نیست.
بهویژه آن که در بخشی از بازجویی که با ترفندهای رایج آگاهی، بازجو وانمود میکند با متهم همدل است، در پاسخ به اظهاراتی که تقطیع شده است، به متهم میگوید: «حقش بوده ... زنی که ...».
مجموعه این اطلاعات جدید، در کنار گزارشهای متعدد از درگیریهای رانندگان اسنپ و تپسی با مسافران زن بر سر حجاب، فرضیه جدیدی را مطرح کرده است.
بر این اساس شاید متهم مانند موارد مشابه گذشته، با مقتول بر سر تذکر حجاب درگیری پیدا کرده و قصد داشته گوشی قربانی را (که شاید ویدیویی از درگیری با متهم در آن بوده) از او بگیرد و این درگیری به قتل منجر شده است.
پنهانکاری ۱۰ روزه پلیس و ابهاماتی که در ادامه میآیند، همگی سبب شدهاند شهروندان با تردید گزارشهای رسمی را نظاره کنند.
ابهام اول: هیچ دوربینی او را ثبت نکرد
میدان آزادی تهران یکی از پر رفتوآمدترین میدانهای پایتخت است و نبود هیچ تصویری از او برای ۱۰ روز، نخستین ابهام در پرونده او بود.
دستگاههای پلیسی و امنیتی جمهوری اسلامی، بهویژه در سالهای اخیر، برای سرکوب اعتراضات و همچنین کنترل پوشش زنان، بهطور گسترده معابر و حتی اماکن خصوصی را با دوربینهای تشخیص چهره و کنترل ترافیک کنترل میکنند.
در چنین شرایطی، نبود حتی یک ویدیو از این دختر ۲۴ ساله، بر حجم ابهامات و پرسشهای افکار عمومی افزود.
در اولین تصاویر از بازداشت متهم به قتل الهه حسیننژاد، چهره متهم بهصورت کامل با دو ماسک پوشانده شده بود.
ابهام دوم: عدم نمایش چهره متهم
۱۵ خرداد با اعلام پیدا شدن جسد حسیننژاد، خبر دستگیری متهم به قتل او به همراه تصاویری منتشر شد.
در تصاویر، چهره متهم با دو ماسک بهطور کامل پوشانده شده بود. دستگاه قضایی و پلیس جمهوری اسلامی سابقهای طولانی در نمایش چهره متهمان حتی پیش از صدور رای اولیه در دادگاه دارند.
پوشاندن چهره متهم ابهام دیگری بود که مورد توجه قرار گرفت.
ابهام سوم: انگیزه قتل
اختلاف بین روایت پلیس و قوه قضاییه ابهام دیگر در این پرونده است.
پلیس پس از اعلام یافتن جسد حسیننژاد گفت قاتل پس از دیدن گوشی این جوان، با چاقو او را به قتل رسانده و جسدش را در بیابانهای اطراف تهران رها کرده است.
اما میزان، خبرگزاری قوه قضاییه، نوشت قاتل «نیت شوم» داشته است، اصطلاحی که در ادبیات رسانههای جمهوری اسلامی در اشاره به موضوع تجاوز و تعرض به کار میرود.
۲۴ ساعت پس از اعلام خبر بازداشت، روایت غالب در رسانهها و اظهارات رسمی، سرقت گوشی عنوان شده است.
تصاویر حساب اینستاگرام متهم و برادرانش نشان میدهد، اگرچه او از اقشار ثروتمند جامعه نیست، اما به سرقت گوشی نیز نیازی ندارد.
در یکی از ویدیوهای منتشر شده، بازجوی آگاهی مدام به متهم - ظاهرا در رابطه با نوع برخورد او با حسیننژاد- میگوید: «حقش بود، عیبی ندارد.» گفته میشود این یکی از تکنیکهای بازجویی پلیس برای کسب اعتماد متهم به منظور گرفتن اطلاعات بیشتر از اوست.
با توجه به محتوای حسابهای اینستاگرام متهم و بستگان نزدیکش، شاید درگیری آنها بر سر مساله حجاب اجباری بوده باشد.
در سالهای اخیر، بارها گزارشهایی از درگیری برخی رانندگان اسنپ و تپسی با مسافران زن بر سر حجاب اجباری منتشر شده است.
علی ولیپور گودرزی، رییس پلیس آگاهی تهران، در نخستین مصاحبه گفت جسد در بیابان اطراف فرودگاه مهرآباد پیدا شده. این در حالی است که مناطق مسکونی با تراکم بالا فرودگاه مهرآباد را احاطه کردهاند.
ابهام چهارم: جسد کجا بوده؟
در اولین گفتوگو پس از انتشار خبر پیدا شدن جسد حسننژاد، علی ولیپور گودرزی، رییس پلیس آگاهی تهران، گفت جسد او در «بیابانهای اطراف فرودگاه مهرآباد» پیدا شده است؛ این موقعیت در گزارشهای دیگر به «بیابانهای اطراف تهران» تغییر یافته است.
فرودگاه مهرآباد سالهاست که اطراف تهران نیست و از جنوب با یافتآباد، از شمال با اکباتان، از شرق با سیمتری جی و شمشیری و از غرب با تهرانسر احاطه شده است؛ منطقهای نسبتا پر رفت و آمد که بیابانی بهمعنای منطقهای دورافتاده در آن وجود ندارد.
زمینهای خالی فرودگاه نیز با دیوار و فنس از مناطق شهری جدا شده است.
در بخشی از ویدیویی که پلیس از محل کشف جسد در اختیار خبرگزاریها قرار داده است، تابلوی شهرک صنعتی شمسآباد دیده میشود. این شهرک در کیلومتر ۴۵ بزرگراه تهران قم واقع شده و ۵۶ کیلومتر با فرودگاه مهرآباد فاصله دارد.
اگر بنا بر روایت پلیس که در خبرگزاریها منتشر شده، حسیننژاد چهارم خرداد به قتل رسیده و جسدش در همان منطقه رها شده است، پیدا نشدن جسد طی حدود ۱۰ روز، آن هم در هوای نسبتا گرم این روزهای تهران، پرسشبرانگیز و تا حدی غیرعادی به نظر میرسد.
اگر جسد پیش از این بازه ۱۰ روزه کشف شده بود، این پرسش مطرح میشود که چرا هیچگونه اطلاعرسانی در اینباره صورت نگرفته است؟
این بیخبری تنها به رسانهها محدود نمیشود؛ چرا که تا ۱۴ خرداد، تنها یک روز پیش از اعلام رسمی کشف جسد، عموی الهه در مصاحبهها همچنان از سرنوشت او اظهار بیاطلاعی میکرد.
پلیس ویدیویی از عملیات کشف جسد حسیننژاد منتشر کرده که در قسمتی از آن، تابلوی شهرک صنعتی شمسآباد دیده میشود.
این منطقه واقع در بزرگراه تهران - قم، با فرودگاه مهرآباد و میدان آزادی تهران ۵۶ کیلومتر فاصله دارد. اگر جسد در این منطقه بوده، چرا رییس پلیس آگاهی تهران، محل کشف جسد را اطراف فرودگاه مهرآباد اعلام کرده است؟
چندین وبسایت و خبرگزاری از قول پلیس آگاهی به بیابانهای اطراف فرودگاه مهرآباد اشاره کردند؛ با اینحال، شمسآباد بیشتر به فرودگاه «امام خمینی» نزدیک است تا مهرآباد.
ابهام پنجم: آیا متهم راننده اسنپ بوده؟
پلیس از ابتدا در گزارشهای خود تاکید داشت حسیننژاد سوار «خودروی عبوری» شده است. در سالهای اخیر، با توسعه تاکسیهای اینترنتی نظیر اسنپ و تپسی، اکثر شهروندان بهخصوص نسل جوان، برای سفرهای درون شهری از این سرویسها استفاده میکنند.
پس از انتشار تصویر فرزانه، متهم به قتل حسیننژاد، یکی از کاربران اینستاگرام با انتشار تصویری از اپلیکیشن اسنپ نوشت چند ماه قبل با همین راننده که خودروی سمند نقرهای داشته، سفر کرده است.
علاوه بر این کاربر، کاربر دیگری نیز در شبکه ایکس با انتشار تصویری از سابقه سفرهای خود، نوشت ۲۸ اردیبهشت با همین خودرو و راننده سفر کرده است، حدودا یک هفته پیش از چهارم خرداد و قتل حسیننژاد.
به خودروی سمند نقرهای که در این تصاویر دیده میشود، در گزارشهای رسانههای رسمی نیز اشاره شده است.
علاوه بر این، شماره پلاک «ایران ۹۱» متعلق به اردبیل در تصاویر اینستاگرام متهم به چشم میخورد.
پس از انتشار نام و تصویر متهم به قتل حسننژاد، دستکم دو شهروند با انتشار اسکرین شاتهایی از اپلیکیشن اسنپ اعلام کردند سابقه سفر با همین سمند نقرهای و بهمن فرزانه را داشتند.
اکنون ابهام این است که اگر این فرد واقعا راننده اسنپ است، چرا در گزارشهای پلیس بر «عبوری بودن» خودروی او تاکید شده است؟
از سوی دیگر، اگر حسیننژاد در این سفر از اسنپ استفاده کرده باشد، با توجه به اطلاعاتی که در سامانه اسنپ ثبت میشود، ردگیری مسیر او از همان روز نخست امکانپذیر بود.
اسنپ ۱۶ خرداد با انتشار بیانیهای اعلام کرد قتل حسیننژاد هیچ ارتباطی به این شرکت ندارد. با این وجود، اسنپ مشخص نکرد که آیا متهم از رانندگان این شرکت بوده یا خیر.
دو پستی که بهمن فرزانه در سال ۱۳۹۸ در حساب اینستاگرام خود منتشر کرده و در آنها نسبت به رهبر جمهوری اسلامی ابراز علاقه کرده است.
متهم هوادار علی خامنهای است
حاشیههای این پرونده به ابهامات ختم نمیشود. پس از انتشار نام و تصویر متهم، کاربران فضای مجازی دو حساب اینستاگرام بهمن فرزانه را یافتند.
حساب اینستاگرام او نشان میدهد او در گذشته بهشدت از جمهوری اسلامی و شخص علی خامنهای حمایت کرده است.
او ششم دی ۱۳۹۸، تصویری از خامنهای منتشر کرد و نوشت: «عشق یعنی رهبرم.»
در پست دیگری در همین تاریخ، تصویری با لبخند از خامنهای منتشر کرد و نوشت: «آقا؛ چقدر لبخند به تو میآید.»
تصویری که بهمن فرزانه در مهرماه ۱۳۹۸ از خود در یک هیات عزاداری در کنار نادر جوادی منتشر کرده است. جوادی از جمله مداحانی است که در حضور خامنهای برنامه اجرا میکند.
همچنین در حساب اینستاگرام فرزانه، تصویری دیگر مربوط به مهر ۱۳۹۸ منتشر شده که او را در یک هیات عزاداری در کنار نادر جوادی، مداح، نشان میدهد. جوادی از جمله مداحانی است که سابقه مداحی در حضور خامنهای را در کارنامه خود دارد.
کهنه زخم سما جهانباز
ناپدید شدن حسیننژاد، بار دیگر ماجرای سما جهانباز، دختر ۲۲ ساله را در کانون توجه کاربران ایرانی رسانههای اجتماعی قرار داده است.
جهانباز دانشجوی ساکن اصفهان بود که در تیرماه سال ۱۴۰۱ همراه خانوادهاش برای دیدار با اقوام به شیراز سفر کرد.
او ۲۵ تیرماه برای فروش مقداری طلا به منطقه معالیآباد رفت. در تماس تلفنی کوتاهی با مادرش گفت که تا ۱۰ دقیقه دیگر به خانه بازمیگردد. پس از آن تلفن همراهش خاموش شد و دیگر هیچ خبری از او به دست نیامد.
پدر او از آن زمان تاکنون، برای مدت حدود سه سال، با در دست گرفتن پلاکارهایی در حالی که اشک میریزد، از مردم تقاضا میکند خبری از دخترش به او بدهند.
حدود سه سال است که دختر ۲۲ سالهای به نام سما جهانباز در شیراز ناپدید شده و تاکنون هیچ اطلاعی از سرنوشت او به دست نیامده است.
امنیت شهروندان اولویت پلیس است؟
برای فرماندهی کل انتظامی جمهوری اسلامی، یا همان نیروی انتظامی، در سال ۱۴۰۴ بیش از ۱۱۵ هزار میلیارد تومان بودجه در نظر گرفته شده است.
این رقم نسبت به بودجه ۸۸ هزار میلیارد تومانی سال ۱۴۰۳، حدود ۳۱ درصد افزایش داشته است. سال ۱۴۰۳ نیز نسبت به سال ۱۴۰۲، بودجه پلیس حدود ۳۲ درصد افزایش داشت.
در واقع در سال جاری، به ازای هر شهروند ایرانی، از جمله حسیننژاد، یک میلیون و ۳۵۰ هزار تومان، صرف نیروی انتظامی شده است.
بررسی بودجه سالهای گذشته نشان میدهد اعتبارات این دستگاه به نسبت سایر بخشها هر سال افزایش زیادی داشته است.
با وجود بودجه بالا، اتفاقاتی چون پروندههای جهانباز و حسیننژاد بارها تکرار شده است.
حدود چهار ماه پیش، امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران، در پی سرقت لپتاپش به قتل رسید.
در آن زمان مشخص شد دانشجویان بارها نسبت به ناامن بودن کوچهای که خالقی در آن کشته شد، هشدار داده بودند. پس از قتل او نیز چندین مورد حمله و زورگیری به دانشجویان در مناطق دیگر گزارش شد.
در چنین فضای ناامنی، پلیس جمهوری اسلامی بهجای پاسخگویی به ضعفهای امنیتی، تمرکز خود را بر گسترش طرحهایی برای تقویت زیرساختهای سرکوب اعتراضات و تشدید برخوردهای پلیسی و قضایی با زنان دارای پوشش اختیاری گذاشته است.
این مجموعه که نزدیک به دو هفته از یافتن ردی از حسیننژاد که در یکی از میادین اصلی تهران ناپدید شده بود، ناتوان ماند، در عین حال طرحهای گستردهای برای شناسایی و ردیابی شهروندانی دارد که حیوانات خانگی نگهداری میکنند.
هربار پس از وقوع چنین مواردی، تنها توصیه پلیس خودمراقبتی است. در مورد قتل حسیننژاد، حتی یک گزارش مشخص از روند پرونده منتشر نشده است و هر اظهارنظر جدید، تناقضی تازه میسازد و ابهامی دیگر ایجاد میکند.
نیروی انتظامی سالهاست در کوهستانهای شمال تهران، ایستگاههایی به نام «پلیس کوهستان» تاسیس کرده است. ماموران پلیس کوهستان که در مناطقی اسکی نیز میکنند، وظیفه ایجاد مزاحمت برای دختر و پسرهای جوان، به اتهاماتی از جمله نوع روابط و پوشش را دارند. با این وجود، هیچ کیوسک پلیسی در کوچه محل قتل امیرمحمد خالقی وجود نداشت.
همه اینها در حالی است که نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در حوزههای دیگر، از جمله شناسایی زنان بدون حجاب اجباری، شناسایی میهمانیهای جوانان، یافتن سگ و گربه شهروندان، پی بردن به مصرف نوشیدنیهای الکلی و … فعالیتهای گستردهای دارد.
اما همین نهاد پس از سه سال هنوز نتوانسته رد سما، دختر ۲۲ ساله اصفهانی را بیابد، و جسد الهه، دختر ۲۴ ساله تهرانی، نیز ۱۰ روز پس از ناپدید شدنش پیدا شد؛ آن هم در حالی که او در یکی از شلوغترین میادین پایتخت ناپدید شده بود.
مدیرکل امور ایرانیان خارج از کشور وزارت خارجه جمهوری اسلامی اقدام اخیر دولت آمریکا در ممنوعکردن ورود شهروندان ایرانی و چند کشور مسلمان دیگر به آمریکا را نشانگر «دشمنی عمیق» سیاستگزاران آمریکایی با مردم ایران و غلبه ذهنیت «خودبرترپندارانه و نژادپرستانه» در مقامهای آمریکا خواند.
علیرضا هاشمی رجاء گفت این تصمیم آمریکا مصداق تبعیض نژادی و نژادپرستی تظاممند در هیات حاکمه آمریکا است و ناقض هنجارهای بینالمللی در زمینه حقوق بشر محسوب میشود.
هاشمی رجاء خواستار مخالفت علنی سازمان ملل متحد و نهادهای حقوق بشری با رویکردهای یکجانبهگرایانه آمریکا شد.
در حالی که افکار عمومی بهشدت پیگیر آگاهی از جزئیات جنایت قتل الهه حسیننژاد است، نهادهای امنیتی و انتظامی جمهوری اسلامی تمرکز خود را نه بر شفافسازی، بلکه بر کنترل خانواده و اطرافیان او گذاشتهاند.
گزارش روز شنبه روزنامه شرق حاکی است که فشارهای امنیتی تنها متوجه خانواده و آشنایان الهه نیست، بلکه حتی برخی از همسایگان نیز از ترس پیامدها، با احتیاط درباره او صحبت میکنند.
جمعه شانزدهم خرداد، به روایت روزنامه شرق، کوچهای در حوالی چهارراه قائم اسلامشهر در سکوتی سرد فرو رفته است. «نه صدای قرآن میآید، نه نوای نالهای. مردمی که با چهرههای ماتمزده به خانهای سیاهپوش رفتوآمد دارند، تنها نشانههای باقیمانده از داغیاند که جامعه را در بهت فرو برده است.»
الهه، دختر ۲۴ سالهای که در یک سالن زیبایی در سعادتآباد کار میکرد، روز چهارم خرداد برای مراقبت از برادر معلولش زودتر از محل کار خارج شد، اما هرگز به خانه بازنگشت. او به خانواده گفته بود «۲۰ دقیقه دیگر میرسم»، اما هرگز نرسید.
خانواده، نگران و بیقرار، پیگیر شدند و رسانهها ماجرای ناپدید شدن او را گزارش کردند. در نهایت، جسد او ده روز بعد در بیابانهای اطراف تهران پیدا شد. دادستانی اعلام کرد که عامل جنایت یک راننده مسافرکش بوده که با انگیزه سرقت گوشی، الهه را با ضربات چاقو به قتل رسانده است.
متهم، پس از بازداشت، مدعی شد که برای سرقت گوشی همراه دختر، دو ضربه چاقو به سینه او وارد کرده و سپس پیکرش را در بیایان رها کرده است.
ماجرای مرگ تلخ او تنها یک جنایت ساده نیست. آنچه این پرونده را پیچیدهتر و دردناکتر میکند، نه فقط نحوه فجیع قتل، بلکه تلاشی است سازمانیافته برای خاموشکردن صدای سوگواران و جلوگیری از هرگونه اطلاعرسانی درباره آن.
به خانواده گفتهاند مصاحبه نکنید، مراسم را بیصدا برگزار کنید، به کسی نگویید چه زمانی جسد تحویل گرفته میشود، و زمان تشییع را هم اعلام نکنید. روایتی آشنا برای خانوادههایی که داغ عزیزشان با حساسیت اجتماعی گره خورده است.
به نوشته شرق، صبح جمعه، کوچه مقابل خانه خانواده حسیننژاد ساکت و غمزده بود. بنرهای تسلیت بر در و دیوار خانه نصب شده بود اما صدایی از درون خانه به گوش نمیرسید. خبرنگارانی که برای پوشش مراسم آمده بودند، با درهای بسته و چهرههای ساکت مواجه شدند.
خانواده الهه حاضر به گفتوگو نبودند؛ مردی از بستگان در مقابل خانه به خبرنگاران میگوید که از پلیس آگاهی به آنها گفتهاند فعلا با رسانهای صحبت نکنند و هیچ اقدامی انجام ندهند.
با این حال مسیر برای رسانههای حکومت باز بود، چون خبرگزاری مهر ، وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، برای آنکه روایت حکومت را منتشر کند نه تنها به داخل خانه رفته بود بلکه مصاحبه ویدئویی نیز با یکی از اعضای خانواده حسیننژاد انجام داده بود که در آن از «پلیس آگاهی» تشکر و از رسانههای خارج از کشور انتقاد شده بود.
در گزارش روزنامه شرق اما، یکی از نزدیکان خانواده با صدایی لرزان میگوید: «به ما گفتند زمان تحویل جسد را به کسی نگوییم. نباید مشخص شود چه روزی است، که مسئلهای پیش نیاید». او در حالیکه اشک میریزد، میافزاید: «این حق ما نبود. بچه ما را کشتند. حالا هم از ما میخواهند در سکوت دفنش کنیم».
تشییع پیکر الهه بدون هیچ اعلام قبلی و تنها با حضور نزدیکان خانواده در عصر پنجشنبه برگزار شد. رسانهها تا ظهر جمعه از زمان مراسم بیخبر بودند. ویدئویی که بعداً در فضای مجازی منتشر شد، نشان داد که او را در قبرستان دارالسلام اسلامشهر به خاک سپردهاند.
این در حالی بود که خانواده تا آخرین لحظه سکوت اختیار کرده بودند و اجازه اطلاعرسانی عمومی درباره جزئیات مراسم را نداشتند.
این پنهانکاری و سکوت اجباری، یادآور دهها مورد مشابه دیگر در سالهای اخیر است. از خانواده مهسا امینی گرفته تا حدیث نجفی و نیکا شاکرمی، همگی در معرض فشار نهادهای امنیتی برای عدم مصاحبه، برگزار نکردن مراسم عمومی، و خاموش نگاه داشتن صدای اعتراض بودهاند.
تکرار چنین رفتارهایی از سوی نهادهای جمهوری اسلامی، حاکی از یک الگوی سرکوب سیستماتیک است؛ الگویی که هدف اصلی آن مهار واکنشهای اجتماعی و جلوگیری از شکلگیری مطالبهگری عمومی در پی فجایع انسانی است.
در پروندههایی مانند مهسا امینی و نیکا شاکرمی، پیش از هرگونه واکنش رسانهای، خانوادهها تحت فشار و تهدید قرار گرفتند. مراسم تشییع با تدابیر شدید امنیتی برگزار شد، ارتباط آنها با رسانهها مسدود شد و در برخی موارد حتی گواهی فوت جعلی صادر کردند.
الهه حسیننژاد، برخلاف برخی قربانیان دیگر، نه فعال مدنی بود و نه چهرهای سیاسی؛ او تنها دختر جوانی از طبقه متوسط بود که بیسروصدا کار میکرد و نانآور خانوادهاش بود. اما همین سادگی و عادیبودن، او را به نمادی از ناامنی گستردهای بدل کرده که این روزها در خیابانهای تهران جان میگیرد؛ ناامنیای که ریشه در نبود نظارت، فقر اقتصادی، و رهاشدگی نظام حملونقل عمومی دارد.
قاتل الهه نه راننده رسمی تاکسی بود، نه عضو تاکسیهای اینترنتی. او یکی از هزاران مسافرکش بیهویتی بود که بدون مجوز در خیابانهای تهران تردد میکنند.
پلیس آگاهی تهران اعلام کرده که این فرد پیشتر نیز سابقه محکومیت داشته، اما در کمترین زمان ممکن دستگیر شده است. با این حال، افکار عمومی همچنان بر این باور است که دستگاههای مسئول، از شهرداری تا پلیس، در پیشگیری از چنین جنایتی کوتاهی کردهاند. بسیاری میپرسند چرا ردیابی گوشی همراه یک دختر جوان باید ۱۱ روز طول بکشد؟
مرگ الهه حسیننژاد تنها یک پرونده قتل نیست. این جنایت، نماینده یک فاجعه چندلایه در جامعه ایران است: ناامنی خیابانی، فقر سیستماتیک، فقدان عدالت اجتماعی، و از همه مهمتر، سرکوب خانوادهها و تلاش برای دفن فاجعهها در سکوت.
این همان الگویی است که جمهوری اسلامی سالهاست در قبال خانوادههای داغدار اعمال میکند؛ از سانسور رسانهها تا تهدید نزدیکان قربانیان، همگی بخشی از فرایند کنترل افکار عمومیاند.
این بار نیز مانند همیشه، جمهوری اسلامی تلاش کرد که حقیقت را دفن کند؛ اما تاریخ بارها نشان داده که صدای عدالت، دیر یا زود، بلند خواهد شد.
فشار برای ساکتکردن خانواده حسیننژاد، نهتنها از نگاه رسانهای نگرانکننده است، بلکه بر اعتماد عمومی به نهادهای قضایی و امنیتی نیز خدشه وارد میکند. به باور منتقدان در شرایطی که جامعه بیش از هر زمان نیاز به شفافیت و پاسخگویی دارد، چنین رفتارهایی فقط به بیاعتمادی دامن میزند.
نشریه نیوزویک، با اشاره به تهدیدهای فزاینده میان جمهوری اسلامی و اسرائیل، به پنج دلیل و نشانه اشاره کرده است که بهنوشته این نشریه این دو دشمن منطقهای را بیش از پیش به سوی یک درگیری مستقیم و علنی سوق میدهد.
نیوزویک جمعه ۱۶ خرداد نوشت در حالیکه تمرینهای نظامی اسرائیل، بنبست در مذاکرات دیپلماتیک و درگیریهای نیابتی ادامه دارد، هشدارهای صریح و متقابل دو طرف از تشدید خطری جدی خبر میدهد؛ آنهم در منطقهای که هم اکنون نیز بهشدت ناپایدار و درگیر جنگهای متعدد است.
بهنوشته نیوزویک، درگیری تمامعیار میان جمهوری اسلامی و اسرائیل میتواند ثبات شکننده خاورمیانه را بیش از پیش برهم بزند و تبعات سنگینی برای امنیت جهانی بهدنبال داشته باشد. پیشرفتهای موشکی ایران و اصرار این کشور بر غنیسازی اورانیوم، در کنار خطوط قرمز مشخص ایالات متحده و روند کند گفتوگوها میان واشینگتن و تهران، بر شدت تنشها افزوده است. چنین جنگی میتواند بازار جهانی نفت را مختل کند، پای قدرتهای جهانی را به درگیری بکشاند و بحران منطقهای را عمیقتر کند.
نیوزویک در ادامه به پنج نشانه کلیدی پرداخته که نشان میدهد وضعیت تا چه اندازه شکننده و آماده انفجار است:
۱. واردات سوخت موشکی ایران
والاستریت ژورنال پنجشنبه ۱۵ خرداد بهنقل از منابع آگاهی که نام آنها را اعلام نکرد، گزارش داد که تهران در میانه مذاکرات هستهای پرتنش با آمریکا، به دنبال بازسازی توان نظامی خود است و هزاران تُن از مواد مورد نیاز برای تولید موشکهای بالستیک را به چین سفارش داده است.
بهنوشته والاستریت ژورنال، این محمولهها شامل پرکلرات آمونیوم است که به گفته منابع قرار است در ماههای آینده به ایران برسد. آمونیوم پرکلرات ماده اصلی برای تولید سوخت جامد موشکهای بالستیک ایران است.
این روزنامه در گزارش خود افزوده است که بخشی از این مواد به احتمال زیاد برای گروههای شبهنظامی متحد جمهوری اسلامی در منطقه از جمله حوثیها در یمن ارسال خواهد شد.
بهنوشته والاستریت ژورنال، جمهوری اسلامی همزمان با پیشبرد گفتوگوهای هستهای پرتنش با دولت آمریکا، به دنبال تقویت متحدان منطقهای و بازسازی زرادخانه موشکی خود است. تهران در عین حال به توسعه ذخایر اورانیوم غنیشده تا مرز درجه تسلیحاتی ادامه داده و بهصراحت اعلام کرده حاضر به مذاکره بر سر برنامه موشکیاش نیست.
بهنوشته نیوزویک این اقدام بخشی از راهبرد ایران برای تقویت توان موشکی و ائتلافهای منطقهایاش است، در حالیکه تهران همچنان حاضر به محدودسازی برنامه موشکی خود در مذاکرات هستهای نشده است.
۲. آمادگی اسرائیل برای حمله
ارتش اسرائیل در حال آماده کردن خود برای حمله احتمالی به تاسیسات هستهای ایران است؛ اقدامی که به نتیجه مذاکرات تهران و واشینگتن بستگی دارد. ارتش اسرائیل رزمایشهای گستردهای را برگزار کرده و با شبیهسازی حملات چندروزه به اهدافی در ایران، خود را برای چنین عملیاتی آماده میکند.
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بر حق دفاع از خود تاکید کرده و هشدار داده هر توافقی باید بهطور کامل مانع غنیسازی اورانیوم توسط حکومت ایران شود. هرچند دونالد ترامپ اخیراً به نتانیاهو هشدار داده حمله در این مقطع «نامناسب» است، اما تاکید کرده اگر مذاکرات به شکست بینجامد، ممکن است از اقدام نظامی اسرائیل حمایت کند.
دو مقام اسرائیلی که بیواسطه در جریان گفتوگوهای میان اسرائیل و آمریکا هستند، روز پنجشنبه ۱۵ خرداد به آکسیوس گفتند اسرائیل به کاخ سفید اطمینان داده است که تنها در صورتی به تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی حمله خواهد کرد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، به این جمعبندی برسد که مذاکرات با ایران به شکست انجامیده است.
در هفتههای گذشته، دولت ترامپ نگران بود که اسرائیل همزمان با جریان مذاکرات، در حال تدارک حملهای به ایران باشد. به همین دلیل، ترامپ در تاریخ هفتم خرداد اعلام کرد که به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، هشدار داده است از هرگونه اقدام نظامی در جریان مذاکرات خودداری کند. با این حال، او تأکید کرد اگر به این نتیجه برسد که مذاکرات به جایی نخواهد رسید، ممکن است تنها با «یک تماس تلفنی» نظرش را تغییر دهد.
۳. فعالیت گروههای نیابتی وابسته به حکومت ایران
تنشها از طریق گروههای نیابتی جمهوری اسلامی نیز در حال افزایش است. روز چهارشنبه، اسرائیل برای نخستینبار در حدود یک ماه گذشته، دست به حملات هوایی به سوریه زد؛ اقدامی که در واکنش به شلیک دو موشک از خاک سوریه انجام شد. اسرائیل مسئولیت این حمله را متوجه احمد الشرع، رییسجمهوری موقت سوریه کرد، هرچند دمشق دخالت در این حمله را رد و از تلفات سنگین بمبارانهای اسرائیل خبر داد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، یک مقام سوری احتمال داد که شبهنظامیان وابسته به جمهوری اسلامی در منطقه قنیطره تلاش دارند با تحریک اسرائیل، وضعیت را بیثبات کنند.
همزمان، حوثیهای یمن نیز یک موشک بالستیک به سوی یافا در اسرائیل شلیک کردند. هماهنگی فزاینده این گروهها نشانه گسترش خطرناک تنشها فراتر از محور اصلی ایران-اسرائیل است.
یک منبع امنیتی اسرائیلی به شبکه العربیه گفت حمله موشکی روز چهارشنبه از جنوب سوریه به سمت اسرائیل قابل پیشبینی بوده و تاکید کرد که دولت فعلی سوریه در پرتاب آن نقشی نداشته است. این منبع گفت: «ایران، حزبالله و نیروهای وفادار به بشار اسد در تلاشاند ثبات در سوریه را بر هم بزنند.»
در همین حال روزنامه فایننشال تایمز، ۱۲ خرداد در گزارشی با اشاره به اینکه تهدید حملات تازه اسرائیل و آمریکا به تاسیسات اتمی ایران در افق دیده میشود، نوشت که جمهوری اسلامی در حال بازسازی سامانههای پدافند هوایی آسیبدیده از حملات اسرائیل در سال گذشته است.
بهنوشته این روزنامه، همزمان با آمادهسازی نظامی برای مواجهه با حملات احتمالی از سوی اسرائیل یا ایالات متحده، در صورت به بنبست رسیدن مذاکرات هستهای با آمریکا، حکومت ایران در تلاش است تا توان پدافند هوایی خود را تقویت کند.
بخشهایی از پیشرفتهترین سامانههای موشکی سطحبههوای ایران، از جمله سامانههای دوربرد روسی اس-۳۰۰ در پی حملات هوایی اسرائیل در اکتبر و آوریل ۲۰۲۴ تخریب شده یا آسیب جدی دیدهاند.
در کنار حملههای موفق اسرائیل به نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی، از جمله حزبالله لبنان و حوثیهای یمن، این وضعیت به ایجاد این تصور که حکومت ایران در دهههای اخیر هرگز تا این حد در برابر حمله هوایی آسیبپذیر نبوده کمک کرده است.
با این حال، کارشناسان میگویند بخش قابل توجهی از زیرساختهای پدافند هوایی ایران همچنان فعال باقی مانده یا در ماههای اخیر ترمیم شده است.
۴. بحران سیاسی داخلی نتانیاهو
نتانیاهو که با چالشهای جدی سیاسی در داخل کشور روبهرو است، ممکن است ایران را به عنوان محوری برای اجماع ملی و تثبیت جایگاه خود مطرح کند. او تهدید ایران را یک خطر نابودکننده معرفی کرده و با تاکید بر امنیت ملی، در پی بسیج افکار عمومی است. نتانیاهو همچنین گفته ایران اکنون «بسیار عقبنشینی کرده» و «در ضعیفترین وضعیت ممکن» است، بنابراین این مقطع را زمان مناسب برای ضربه زدن به تهران میداند، پیش از آنکه جمهوری اسلامی مجدداً قدرت بگیرد.
۵. انزوای روزافزون اسرائیل
جنگ غزه، اسرائیل را بیش از پیش در صحنه بینالمللی منزوی کرده و باعث تقویت موقعیت ایران شده است. کشورهای عربی که پیشتر بهدنبال عادیسازی روابط با اسرائیل بودند، از این موضع عقبنشینی کردهاند. اردن سفیر خود را فراخواند، ترکیه روابط دیپلماتیک را قطع کرد و مذاکرات با عربستان سعودی متوقف شد.
چهارشنبه ۱۴ خرداد، در حالی که ۱۴ عضو شورای امنیت سازمان ملل به قطعنامهای برای آتشبس فوری و بدون وقید و شرط در غزه رای دادند، آمریکا این قطعنامه را وتو کرد.
دوروتی شیا، نماینده موقت آمریکا در سازمان ملل، پیش از رایگیری در نشست شورای امنیت گفت: «موضع ایالات متحده همواره روشن بوده است؛ ما از هیچ قطعنامهای که حماس را محکوم نکند و خواستار خلع سلاح و خروج آن از غزه نباشد، حمایت نخواهیم کرد.»
در همین حال، جمهوری اسلامی پیوندهای راهبردی خود با روسیه و چین را تقویت کرده و خود را بهعنوان وزنهای مقابل اسرائیل در منطقه جا انداخته است. با کاهش حمایت جهانی از اسرائیل و نارضایتی متحدان غربی، تهران فضای بیشتری برای مانور یافته و فشارها بر برنامه هستهایاش را کمتر احساس میکند.
چه در پیش است؟
نیوزویک در پایان مقاله خود نوشته است که هفتههای پیشِرو احتمالاً شاهد افزایش تنش و ناآرامی خواهند بود. مقامهای اسرائیلی آشکارا گفتهاند اگر احساس کنند ایران به «خط قرمز» نزدیک شده، بدون هماهنگی با آمریکا نیز ممکن است دست به اقدام بزنند. در سوی مقابل، تهران همچنان بر «حق مسلم خود» برای غنیسازی اورانیوم پافشاری میکند و هشدار داده به هر حملهای، با قدرت پاسخ خواهد داد.
کوری میلز، نخستین قانونگذار آمریکایی که با احمد الشرع رییسجمهوری موقت سوریه دیدار کرده، در گفتوگو با ایراناینترنشنال گفت اگر ایالات متحده بهدنبال حذف نفوذ جمهوری اسلامی از سوریه است، باید به حاکمان جدید دمشق فرصت دهد.
این نماینده جمهوریخواه کنگره، به پادکست انگلیسی ایراناینترنشنال (Eye for Iran) گفت که کلید موفقیت در این مسیر، پشتیبانی از رییسجمهوری موقت سوریه است تا او بتواند بقایای نفوذ حکومت ایران در خاک سوریه را از میان بردارد.
کوری میلز اواخر فروردین ماه امسال به دمشق سفر و بهمدت ۹۰ دقیقه با احمد الشرع دیدار و گفتوگو کرد.
او پس از بازگشت از این سفر به بلومبرگ گفت که حامل نامه شخصی احمد الشرع به دونالد ترامپ است.
این سفر در قالب یک ماموریت حقیقتیاب غیر رسمی انجام شد که به ابتکار گروهی از سوری- آمریکاییهای بانفوذ ترتیب داده شده بود.
میلز در گفتوگو با پادکست انگلیسی ایراناینترنشنال فاش کرد که سفرش به دمشق بیخطر هم نبوده است.
میلز گفت که داعش نقشهای برای ترور او هنگام حضورش در سوریه طراحی کرده بود.
او گفت: «آنها حتی محل انفجار با خودرو بمبگذاریشده را مشخص کرده بودند.»
با وجود این تهدیدات، میلز معتقد است که تغییر آرایش سیاسی در سوریه، به آمریکا فرصتی بیسابقه میدهد تا در شکلدادن به آینده پساجنگ نقش ایفا کند؛ آیندهای که در آن ایران به حاشیه رانده شود، کانالهای دیپلماتیک جدید گشوده شود و ثبات بلندمدت منطقهای تقویت گردد.
کوری میلز گفت: «با حمایت از احمد الشرع واقعاً چه چیزی را در این میان از دست میدهیم؟ اما این را میدانیم اگر حکومت ایران بار دیگر در سوریه یک دولت نیابتی تشکیل دهد چه چیزی را از دست میدهیم و میدانیم که این برای منطقه و برای متحدان ما چه معنایی دارد.»
به گفته میلز، رهبری جدید سوریه تنها چند ماه پس از آنکه حکومت اسد را سرنگون کرد، اکنون مشغول ریشهکن کردن فعالیتهای وابسته به جمهوری اسلامی در این کشور است.
میلز افزود که دمشق در حال اخراج نیروهای نیابتی، قطع مسیرهای ارسال سلاح به حزبالله، و پیگیری روابط دیپلماتیک تازه در منطقه از جمله روابط بالقوه با اسرائیل است.
او گفت: «احمد الشرع دیگر اجازه نمیدهد نیروهای شبهنظامی نیابتی مثل دوران حکومت اسد در سوریه فعال باشند.»
سوریه برای سوریها
کوری میلز این تغییر جهت را فرصتی دیپلماتیک و اقتصادی برای آمریکا خواند و گفت مهم است که آمریکا اجازه ندهد که روسیه، چین و یا ایران خلاء موجود را پر کنند.
او گفت: «بسیار خوب خواهد بود اگر ما واقعاً درها را برای قراردادها و بازسازی زیرساختها باز کنیم.»
میلز به حوزههایی مثل آب، برق و مخابرات اشاره کرد و افزود: «این یکی از استراتژیکترین موقعیتهای جغرافیایی در کل منطقه است.»
او تاکید کرد که چنین تعاملی نهتنها با شکلگیری استبداد مقابله میکند، بلکه فرصتهایی برای شرکتهای آمریکایی ایجاد میکند و در عین حال باعث تقویت ثبات منطقهای میشود و از بازگشت سوریه به درگیریهای فرقهای جلوگیری میکند.
میلز افزود: «مردم ایران میتوانند از آنچه در سوریه رخ داده، چیزهای زیادی یاد بگیرند. این اتفاق میتواند برای آنها هم بیفتد؛ اما این تغییر باید یک استراتژی ایرانی باشد، نه استراتژی آمریکایی.»
تحریمها و رهبری جدید سوریه
تا همین اواخر احمد الشرع تحت تحریمهای آمریکا قرار داشت و دولت ایالات متحده برای دریافت اطلاعاتی درباره او جایزه تعیین کرده بود زیرا او پیشتر با القاعده همکاری میکرد.
با این حال، دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا، در جریان سفر خود به عربستان سعودی و براساس درخواست محمد بن سلمان، ولیعهد این کشور نه تنها تحریمها علیه سوریه را لغو کرد بلکه با احمد الشرع هم دیدارکرد.
کوری میلز در گفتوگو با ایراناینترنشنال، با اشاره به ضرورت نگاه واقعبینانه نسبت به تعامل با الشرع گفت: «اعتماد کن، اما راستیآزمایی کن.»
او افزود: «فکر میکنم او میداند چه کارهایی باید انجام دهد. اقداماتش تا اینجا فقط حرف نبوده، بلکه عمل هم کرده است.»
دیپلماسی و ثبات منطقهای
میلز همچنین تاکید کرد که احمد الشرع، هرچند با احتیاز، برای عادیسازی روابط سوریه و اسرائیل ابراز علاقه و آمادگی کرده است.
با وجود انتشار اخباری درباره برخی مذاکرات، هنوز هیچ گفتوگوی رسمی میان سوریه و اسرائیل آغاز نشده، اما همین ابراز آمادگی تغییر جهتی چشمگیر نسبت به دوران اسد به شمار میرود؛ دورانی که با دشمنی با اسرائیل و همپیمانی با ایران و حزبالله تعریف میشد.
میلز گفت: «او واقعاً گفت که به داشتن روابط خوب با اسرائیل فکر میکند و خودش هم میداند که چه ریسکی را دارد میپذیرد.»
این نماینده جمهوریخواه با تاکید بر اینکه هر توافقی در آینده باید به حاکمیت سوریه احترام بگذار، افزود: «من مخالف تجزیه سرزمینهای مستقل هستم. فکر میکنم مرزهای خوب، همسایگان خوب میسازند.»