تحلیل

فاجعه ۵۷؛ ما چگونه سقوط کردیم؟

مراد ویسی
مراد ویسی

تحلیل‌گر ارشد در ایران‌اینترنشنال

سخنرانی روح‌الله خمینی در بهشت زهرا پس از بازگشت به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷
سخنرانی روح‌الله خمینی در بهشت زهرا پس از بازگشت به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷

دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری ایالات متحده، سفر خود را به عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر آغاز کرده است. این سفر، صرفا یک رویداد دیپلماتیک ساده نیست، بلکه نماد جایگاه برجسته این کشورها نزد بزرگ‌ترین قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی جهان است.

این انتخاب به‌وضوح نشان می‌دهد که این سه کشور چه وزنی در معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی دارند، اما در این میان جای ایران خالی است؛ کشوری که روزگاری در صدر روابط دیپلماتیک آمریکا در خاورمیانه قرار داشت، اکنون ۴۸ سال است که میزبان هیچ رییس‌جمهوری آمریکا نبوده و رهبران جمهوری اسلامی نیز هیچ تلاشی برای ترمیم این گسست نکرده‌اند بلکه بر دشمنی با آمریکا و آمریکا‌ستیزی تاکید کرده اند.

از زمان انقلاب ۱۳۵۷، رویکرد اصلی جمهوری اسلامی دشمنی با آمریکا بوده است؛ سیاستی که آسیب‌های جبران‌ناپذیری به ملت ایران وارد کرده و در تمام ابعاد زندگی مردم تأثیر منفی گذاشته است.

در روزگاری نه‌چندان دور، ایران در قلب سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه قرار داشت. شاه ایران طی دوران حکومت خود با هفت رییس‌جمهوری آمریکا دیدار کرد، چه در تهران و چه در واشینگتن. این روابط نزدیک صرفا برای حفظ حکومت شاه نبود؛ بلکه کشور و مردم ایران نیز از این پیوند بهره‌مند می‌شدند. اجرای اصل چهار ترومن در ایران، بازسازی و تجهیز ارتش، تربیت مدیران و رشد ساختار اداری تنها بخشی از ثمرات آن روابط بود.

در مقابل، پس از انقلاب، جمهوری اسلامی این روابط را نه‌تنها تضعیف، بلکه به دشمنی آشکار تبدیل کرد. نتیجه آن، تحریم‌های سنگین، انزوا، بحران اقتصادی و بی‌ثباتی مستمر بوده است تا جایی که امروز ارزش پول ملی ایران در برابر دلار نسبت به سال ۱۳۵۷ بیش از ۱۲ هزار برابر سقوط کرده، در حالی که ارزش پول کشورهای عربی همسایه تقریبا ثابت مانده است.

در سال ۱۳۵۷، یک دلار معادل ۷۰ ریال بود؛ امروز این رقم به حدود ۸۳۰ هزار ریال رسیده است. در مقابل، در عربستان سعودی، قطر و امارات ارزش پول ملی آن‌ها طی این سال‌ها حفظ شده است. این آمارها صرفا اعداد نیستند، بلکه نشانگر سیاست‌های درست و نادرست حکومت‌ها هستند.

ایران در گذشته نه‌چندان دور، با درآمد نفتی بسیار کمتر از آن‌چه جمهوری اسلامی در ۴۷ سال اخیر داشته، در مسیر توسعه و پیشرفت بود، در حالی‌که جمهوری اسلامی با بیش از ۱۴۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی، کشور را به مرز فقر، فروپاشی زیست‌محیطی و نابودی زیرساخت‌ها رسانده است.

صندوق‌های ذخیره ارزی کشورهای عربی در حال سرمایه‌گذاری در غرب هستند، در حالی‌که صندوق ارزی ایران تقریبا خالی است و منابع آن صرف هزینه‌های نظامی و ایدئولوژیک شده است.

سیاست خارجی جمهوری اسلامی، ایران را از جایگاه راهبردی و مهمی که پیش از انقلاب داشت محروم کرده است. امروز ایران نه در اجلاس‌های مهم منطقه‌ای حضور دارد، نه در تصمیم‌سازی‌های بین‌المللی نقش دارد و نه مورد اعتماد سرمایه‌گذاران جهانی است.

کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، به‌واسطه سیاست خارجی هوشمندانه و تعامل‌محور، هم‌اکنون میزبان غول‌های اقتصادی و تکنولوژیک جهان هستند؛ در حالی‌که جمهوری اسلامی با فیلترینگ اینترنت و سرکوب دیجیتال به دنبال کنترل شهروندان خود است، نه توسعه و رفاه آن‌ها.

در بخش‌های مهمی از منطقه و جهان، امروز عربستان و قطر نقش میانجی‌گر دارند، در حالی‌که جمهوری اسلامی به‌عنوان عامل بی‌ثباتی شناخته می‌شود.

ایران از گروه ۲۰ اقتصاد برتر جهان جا مانده است، در حالی که عربستان عضو آن شده و نقش فعالی ایفا می‌کند. در شرایطی که مردم ایران نیازمند کوپن و کمک‌های معیشتی هستند، درآمدهای نفتی صرف برنامه‌های نظامی در منطقه شده‌اند، نه توسعه ملی.

تمامی این‌ها، نتیجه انقلاب ۵۷ است؛ انقلابی که نه تنها اشتباه، بلکه یک فاجعه مطلق بود. انقلابی که نه تنها باعث نشد فضای سیاسی بهبود نیابد، بلکه تمام دستاوردهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دوران شاه را نیز از بین برد.

امروز، ما ایرانیان در حسرت آن روزهایی هستیم که کشورمان مورد احترام جهانی بود. در حسرت روزهایی که ایران‌ایر به فرودگاه جان اف کندی پرواز مستقیم داشت و پاسپورت ایرانی در جهان اعتبار داشت. سفر ترامپ به منطقه نماد عقب افتادن ایران و پیش رفتن همسایگان است.