

هفت زندانی سیاسی زن زندان اوین در نامهای از افکار عمومی خواستند برای توقف حکم اعدام معترضان از پای ننشینند. آنان به اعدام معترضان و همچنین اعدامهای ساختگی برای گرفتن اعتراف اجباری اشاره و انزجارشان را از حکم اعدام و شکنجه جسمی، روحی و روانی و تهدید به اعدام، اعلام کردند.
بهاره هدایت، نرگس محمدی، سپیده قلیان، عالیه مطلبزاده، هستی امیری، نوشین جعفری و رها عسگریزاده، از افکار عمومی خواستند برای توقف حکم «اعدام» معترضان از پای ننشینند.
این زندانیان همچنین از زندانیانی چون سپیده کاشانی و نیلوفر بیانی که علیرغم همه مخاطرات احتمالی، «به افشای ابعاد جنایت و سرکوب در تاریکخانههای امنیتی» پرداختهاند، قدردانی کردند.
نیلوفر بیانی، از متهمان پرونده موسوم به «محیط زیستیها»، سال ۹۸ در نامهای از «شدیدترین شکنجههای روحی و روانی، تهدید به شکنجه فیزیکی و تهدیدهای جنسی» خبر داده بود.
سپیده کاشانی نیز هفته پیش در نامهای از بازجوییهای طولانی همراه با «هتک حرمت» خبر داد.
او درباره یک شب پس از پایان بازجویی در نیمه شب و در حالی که سالن بازجویی در تاریکی مطلق بوده، نوشت: «ناگهان مردی از پشت سر از فاصله خیلی نزدیک در گوشم زمزمه کرد بالاخره میکشیمت بالا. همین جا دارت میزنیم. وحشت کردم. مرگ همینقدر به ما نزدیک بود.»
در همین حال زندانیان سیاسی زن در نامه خود تاکید کردند یکی از منزجرترین ابزارهای بازجویان برای اعمال فشار برای اخذ اعتراف از فعالان محیط زیست، «نمایش صحنه اعدام» برایشان بوده است.
نویسندگان این نامه تاکید کردند تهدید به اعدام «در تنهایی و بیکسی سلولهای انفرادی، فاصله چندانی با اعدام ندارد.
این زندانیان سیاسی نوشتند که مریم حاج حسینی، یکی دیگر از همبندیانشان که از برگزيدگان و منتخبان علمی کشور است، به مدت ۴۱۲ روز در خانه امن وزارت دفاع در منطقهای دور از شهر تهران در حبس بوده و همواره با تهدید حکم «اعدام» به موجب اتهام «افساد فی الارض» مواجه بوده است.
در این نامه یادآوری شده که مهوش شهریاری و فریبا کمالآبادی، دو شهروند بهایی، از بدو بازداشت به دلیل باورهایشان، با تهدید حکم «اعدام» به موجب اتهام «افساد فی الارض و جاسوسی» مواجه بودهاند.
در این نامه با اشاره به اعدام شیرین علم هولی در سال ۸۹ به اتهام ارتباط با پژاک، تاکید شده است فشارهای روانی و شکنجههای جسمی علیه زینب جلالیان برای اخذ اعتراف دروغ مبنی بر انجام عملیات مسلحانه صورت گرفت که او هرگز نپذیرفت.