حسین آقایی، پژوهشگر روابط بینالملل و امور استراتژیک به ایراناینترنشنال گفت بهنظر میرسد بازهی زمانیای که ترامپ برای این عملیات در نظر گرفته، بهشدت محدود است—نوعی «پنجرهی فرصت» کوتاه که به اسرائیل داده شده تا در سریعترین زمان ممکن به اهداف راهبردیاش در ایران برسد.
به گفته آقایی این ضربالاجل ضمن آنکه فشار تاکتیکی بالایی ایجاد کرده، اسرائیل را وادار به تشدید حملات کرده است. هشدارهایی که این روزها شنیده میشود، دقیقاً از همین فضا ناشی میشود: اسرائیل احساس میکند زمان اندکی برای تحقق پروژهی تضعیف جمهوری اسلامی در اختیار دارد.
آقایی معتقد است در این میدان، اسرائیل همچنان بازیگر محوری است. پیامهایی که از سوی آمریکا منتشر میشود، در میدان تأثیر جدی ندارد، تا زمانی که اسرائیل به اهداف راهبردی خود نرسیده باشد.
او تاکید کرد نتانیاهو از آغاز جنگ سه هدف را بهصراحت مشخص کرده بود: خنثیسازی تهدید هستهای جمهوری اسلامی، از بین بردن توان موشکی، و انهدام زیرساختهای «محور ترور». در حوزه موشکی، بهنظر میرسد اسرائیل حدود ۷۵٪ مسیر را طی کرده؛ در زمینه برنامه هستهای نیز ضربات مؤثری وارد شده، اما تهدید بهطور کامل رفع نشده است.
به نظر آقایی، تا زمانی که جمهوری اسلامی وجود دارد، از منظر اسرائیل، امکان بازسازی سایتهای مخفی یا توسعهی موازی برنامهی اتمی منتفی نیست. حتی اگر فردو، نطنز یا اصفهان نابود شوند، خطر پنهانسازی تأسیسات همچنان باقی است. بنابراین، تنها سناریوی قابلاعتماد برای تضمین امنیت بلندمدت، از نگاه اسرائیل، فروپاشی کامل رژیم است. در مورد محور ترور نیز، اهدافی همچون قرارگاههای سپاه، زندان اوین، و حتی نهادهای تبلیغاتی مانند صدا و سیما هدف قرار گرفتهاند تا جمهوری اسلامی از درون تضعیف شود.