مقام امنیتی سابق اسرائیل: آسمان سوریه باز و اکنون بهترین زمان برای حمله به ایران است
روزنامه تلگراف درباره مذاکره ایران و آمریکا نوشت بر اساس ارزیابی برخی مقامهای امنیتی اسرائیل، مذاکرات خبر خوبی برای این کشور نیست چون میتواند دست دولت را در حمله به ایران و برنامه هستهای جمهوری اسلامی، در زمانی که این مقامات آن را «فرصتی طلایی» میدانند، ببندد.
گیورا آیلند، رییس پیشین شورای امنیت ملی اسرائیل، پنجشنبه ۲۱ فروردین به تلگراف گفت: «بسیاری از مقامهای اسرائیلی معتقدند اکنون بهترین زمان برای اقدام نظامی [علیه جمهوری اسلامی] است چون ایران در موقعیت آسیبپذیری قرار دارد.»
او افزود: «آسمان سوریه برای ما باز است؛ وضعیتی که ممکن است با اقدامات ترکیه طی هفتههای آینده تغییر کند. همچنین، واکنش جدی از سوی حزبالله نیز انتظار نمیرود.»
همزمان، فری پرس به نقل از مقامهای فعلی و پیشین آمریکا گزارش داد کاخ سفید از هماکنون بررسی اهداف احتمالی حمله در ایران را چه برای اسرائیل و چه برای آمریکا آغاز کرده است که این اهداف شامل تاسیسات اصلی هستهای جمهوری اسلامی، سایتهای غنیسازی، و مراکز تولید موشکهای بالستیک و پهپادها هستند.
دونالد ترامپ، رییسجمهوری آمریکا نیز ۲۰ فروردین گفت که اگر مذاکرات با جمهوری اسلامی به نتیجه نرسد و لازم باشد، ایالات متحده اقدام نظامی خواهد کرد و اسرائیل هم در این موضوع درگیر خواهد بود.
به گفته رییس پیشین شورای امنیت ملی اسرائیل، ارتش این کشور سامانه موشکی اس-۳۰۰ روسی ایران را منهدم کرده و اکنون این کشور فاقد دفاع هوایی دوربرد است.
اول اردیبهشت ۱۴۰۳، روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد بر اساس تصاویر ماهوارهای، حمله اسرائیل به پایگاه هوایی هشتم شکاری اصفهان به بخش مهمی از پدافند هوایی اس-۳۰۰ اصابت کرده، باعث نابودی آن شده یا به آن آسیب رسانده است.
نیویورکتایمز این گزارش را بر اساس بررسی چندین تصویر ماهوارهای ارائه کرد.
مذاکرات مسقط و احتمال هدف قرار گرفتن ایران
رییس پیشین شورای امنیت ملی اسرائیل تاکید کرد: «مذاکرات [میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی] احتمال حمله نظامی به ایران را کاهش میدهد؛ دستکم تا زمانی که این مذارکرات ادامه یابد.»
همزمان، پیت هگست، وزیر دفاع ایالات متحده، ضمن ابراز امیدواری درباره اینکه مذاکرات شنبه ۲۳ فروردین در مسقط میان واشینگتن و تهران در مورد برنامه هستهای جمهوری اسلامی، موجب «حلوفصل مسالمتآمیز» موضوع شود، گفت این به حکومت ایران بستگی دارد که تصمیم بگیرد آیا استقرار اخیر بمبافکنهای بی-۲ آمریکا پیامی به ایران است یا نه.
هگست که چهارشنبه در سفر به پاناما با خبرنگاران صحبت میکرد، گفت: «این یک دارایی فوقالعاده است ... و برای همه پیام دارد.»
زمانی که از او پرسیده شد آیا این بمبافکنها برای ارسال پیام به ایران مستقر شدهاند، پاسخ داد: «بگذارید خودشان تصمیم بگیرند. رییسجمهور ترامپ موضع روشنی داشته است ... ایران نباید به بمب هستهای دست یابد. رییسجمهور تمام تمرکز خود را بر دستیابی به این هدف از طریق صلحآمیز گذاشته است.»
مقامهای آمریکایی پیش از این به خبرگزاری رویترز گفتهاند شش فروند بمبافکن بی-۲ در ماه مارس به پایگاه نظامی مشترک ایالات متحده و بریتانیا در جزیره دیهگو گارسیا در اقیانوس هند منتقل شدند.
این انتقال همزمان با ادامه کارزار بمباران آمریکا در یمن و افزایش تنشها با ایران صورت گرفته است.
نیروی هوایی آمریکا تنها ۲۰ فروند بمبافکن بی-۲ در اختیار دارد. بنابراین این هواپیماها بهندرت مورد استفاده قرار میگیرند.
به گزارش رویترز، کارشناسان میگویند این موضوع باعث میشود بی-۲ که رادارگریز است و توانایی حمل سنگینترین بمبها و تسلیحات هستهای آمریکا را دارد، برای عملیات در خاورمیانه موقعیتی راهبردی و ایدهآل داشته باشد.
مصطفی تاجزاده، فعال اصلاحطلب و زندانی سیاسی، در یادداشتی از زندان اوین با اشاره به تنش میان جمهوری اسلامی با آمریکا و اسرائیل، نوشت: «به آقای خامنهای باید تفهیم کرد که هیمنه حکومت و ترس مردم هر دو ریخته است.»
این مقام سابق وزارت کشور در دولت خاتمی افزود: «اگر شهروندان تاکنون خویشتنداری کرده و اعتراضات خیابانی نکردهاند، به علت هارت و پورت مقامات نیست. از بیدولتی و هرجومرج هراس دارند.»
تاجزاده اضافه کرد: «ضمن آنکه هنوز کاملا ناامید نشدهاند که رهبر برای حفظ نظام هم که شده، خردورزی پیشه کند، خطیر بودن شرایط را دریابد و هستی کشور را به بهای هستهای به مخاطره نیافکند. یعنی پیش از آنکه دیر شود از عقل جمعی مدد گیرد و راهحلی بیابد.»
این فعال اصلاحطلب درباره احتمال درگیری نظامی نوشت: «رهبر میگفت جنگ نمیشود، اما به موشکباران متقابل با نتانیاهو رسید. اگر وعده صادق ۳ اجرا میشد، بعید نبود ابعاد درگیری غیرقابل کنترل شود و به جنگی تمامعیار منجر شود.»
علی حدادی، نماینده ساوجبلاغ، درباره مذاکرات جمهوری اسلامی و آمریکا گفت: «حمایت از محور مقاومت و مردم مظلوم فلسطین و یمن از جمله سیاستهای اصلی و همیشگی جمهوری اسلامی است که در هیچ مذاکرهای حاضر نیستیم از این اصول خود دست بکشیم.»
رسول منتجبنیا، رییس اسبق کمیسیون دفاع مجلس، درباره دلیل امتناع مقامهای جمهوری از اعلام شرکت در مذاکره مستقیم گفت آنها از «اینکه بگویند پای میز مقامات آمریکایی نشستند، ابا دارند.»
این فعال اصلاحطلب در گفتوگو با سایت خبرآنلاین افزود: «این کار به نظر من صحیح نیست، وقتی اصل مذاکره را پذیرفته و لازم دانستهایم، چرا از مذاکره مستقیم شانه خالی کرده یا پای وساطت یک کشور بزرگ یا کوچک دیگر در میان باشد؟»
در روزهای گذشته مقامهای جمهوری اسلامی تاکید کردهاند که مذاکره روز شنبه ایران و آمریکا غیرمستقیم است؛ در حالی که مقامهای آمریکا میگویند این مذاکرات مستقیم صورت میگیرد.
منتجبنیا اشاره کرد: «چه رییسجمهور و چه هیئت مذاکرهکننده باید مجاز باشند که با هیئت مذاکرهکننده آمریکایی حرف بزنند تا موضوع جلسه را با مقامات عالی نظام در میان بگذارند. اگر مقامات عالی نظام نپذیرفتند، عملی نمیشود و مشکلی نیست.»
بر اساس اطلاعات رسیده به ایراناینترنشنال، ماموران سپاه روز سوم بهمن ۱۴۰۳ به منزل لیلا مقدسی، مدرس زبان فرانسه، و همسرش رضا غلامحسینی، زندانی سیاسی پیشین، یورش بردند.
ماموران پس از تفتیش خانه، آنان را بازداشت و در شعبه ۱۰ بازپرسی دادسرای بندرعباس به «تبلیغ علیه نظام» و «اهانت به رهبری» متهم کردند.
از مصادیق اتهامی و پروندهسازی علیه آنان اطلاعی در دست نیست.
شش سال پیش، ۱۴ نفر از فعالان سیاسی در اقدامی بیسابقه، با نگارش بیانیهای خطاب به علی خامنهای، خواستار استعفا و کنارهگیری او از قدرت و گذر از جمهوری اسلامی شدند. آن ۱۴ایرانی شجاع، بازداشت و به احکام سنگین زندان محکوم شدند. با این حال، شعلهای که آنان برافروختند خاموش نشد.
امروز، صداهای بیشتری از دل جامعه مدنی، نخبگان و حتی اقشار مختلف مردم به گوش میرسد که خواهان پایان رهبری خامنهای و گذار از جمهوری اسلامی هستند. در هفتههای اخیر، چندین نامه از سوی فعالان سیاسی و مدنی منتشر شده که از خامنهای میخواهند از مردم ایران عذرخواهی کند، مسئولیت ویرانیهای به بار آمده را بپذیرد و از قدرت کنارهگیری کند.
در تازهترین نمونه، مهدی محمودیان، فعال سیاسی زندانی در اوین، در نامهای تحت عنوان «نامهای از دل ویرانه به ویرانگر» خطاب به رهبر جمهوری اسلامی، خواستار استعفای او شده و دوران رهبری او را یکی از عوامل اصلی ویرانی ایران و زندگی ایرانیان معرفی کرده است.
این نامهها، صرفا پژواکی از نارضایتی نخبگان نیستند. در کنار اعتراضات فعالان سیاسی و مدنی، مردمی نیز که در طول دههها تحت شدیدترین فشارهای اجتماعی، اقتصادی و امنیتی قرار گرفتهاند هر روز با صدایی بلندتر، خواستار کنارهگیری خامنهای از قدرت هستند. این خواسته در جملهای ساده اما پرمفهوم خلاصه شده که این روزها مدام از سوی مردم تکرار میشود: «ما از شما چیزی نمیخواهیم، فقط جمع کنید و بروید.»
صدایی که این روزها از کوچه و خیابان، شبکههای اجتماعی، محافل روشنفکری و خانوادههای داغدار شنیده میشود، صدایی است که سالها حکومت نادیده گرفته است. این صدای مردم ایران است؛ صدای نسلی که زندگیاش در نظام جمهوری اسلامی تباه شد. نسلی که کودکیاش در سایه مانتوها و مقنعههای سیاه با رنگهای دلمرده نابود شد، جوانیاش به اجبار در خاموشی گذشت، و اعتراضش با گلوله پاسخ داده شد.
اینها صداهای نوجوانانیست که بزرگ شدند اما هیچ لذتی از بزرگ شدن نبردند. جوانانی که یا به دست ماموران جمهوری اسلامی کشته شدند یا با سرکوب و تحقیر، زندگیشان نابود شد. اکنون این جوانان به بلوغ رسیدهاند و از حکومت متنفرند؛ با تمام وجود لحظهشماری میکنند تا پایان سلطه آن را ببینند.
حکومت مهمترین سرمایه مردم، یعنی زندگی را از آنها گرفته است. وعدههایی که از سال ۱۳۵۷ تا امروز دادند، چیزی جز فریب، ویرانی و ظلم نبوده است. آنچه مردم ایران را به خشم و فریاد رسانده، تداوم ۴۷ سالهی دروغها، وعدههای توخالی، تحقیرها، و نقض مستمر حقوق اساسیشان است. ازخمینی تاخامنهای، از اصولگرا تا اصلاحطلب، مردم به تجربه دریافتهاند که با ساختار و حکومت موجود، هیچ افقی برای نجات کشور وجود ندارد.
مردم ایران معتقدند که آخوندها و سردارها نه تنها حکومت را، بلکه کشور را اشغال کردهاند. آنها معتقدند حق انتخاب آزادانهی حکومت و حاکمانشان از آنها گرفته شده. این خشم عمومی، ناشی از تجربهی تلخ حکومتی است که وعده بهشت داد اما جهنم ساخت، دم از شرافت و دیانت زد اما در عمل، جز فریب و چپاول از آن دیده نشد.
اعتماد مردم به حکومت نابود شده است. دروغهای پیدرپی درباره مذاکره، تحریم، معیشت، و عدالت اجتماعی، هرگونه سرمایه اجتماعی را از بین برده است. مردم دیگر سخنان حاکمان را باور نمیکنند. آنها هر وعدهی جدید را تکرار همان وعدههای محققنشده میدانند.
حاکمان امروز ایران سالها به نام امام حسین و فاطمه ، احساسات مردم را به نفع خود تحریک کردند، اما در عمل، فرزندان معترضاین ملترا کشتند و خانوادههای دادخواه را تهدید و بازداشت و زندانی کردند. مادران دادخواه ، همچون مادر کیان پیرفلک، شب تا صبح بر پیکر فرزندشان بیدار ماندند تا مبادا حکومت حتی جسد عزیزشان را نیز بدزدد.
امروز مردم ایران از آخوندها و سردارها میخواهند که بروند. آنها، پیش از تحقیر شدن در سر میز مذاکره یا شکست در برابر حمله آمریکا و اسرائیل، در دلها و قلبهای ملت شکست خوردهاند.
از نگاه مردم، این تحقیر شدن حکومت و شخص خامنهای، تاوان خونهای ناحقی است که بر زمین ریختند، آه مادرانی است که فرزندانشان را به ناحق از دست دادند، و فریاد کارگران، معلمان، بازنشستگانی است که پس از سالها خدمت، امروز در خیابانهای کشور فریاد عدالت سر میدهند اما بازداشت میشوند.
صدای مردم معترض روز به روز بلندتر، خشمگینتر و آشکارتر میشود. مطالبهی استعفای خامنهای، دیگر فقط صدای ۱۴ فعال سیاسی نیست؛ پژواک میلیونها ایرانیست که فریاد میزنند: «ما از شما چیزی نمیخایم، فقط جمع کنید و برید».