سایت اکسیوس به نقل از دو مقام آمریکایی و دو مقام اسرائیلی گزارش داد ران درمر، وزیر امور استراتژیک اسرائیل و از نزدیکترین چهرههای کابینه به بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، با دونالد ترامپ، رییسجمهوری منتخب آمریکا، دیدار کرد.
به گفته یک مقام اسرائیلی، هدف از این ملاقات انتقال پیامهایی از بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، درباره برنامههای اسرائیل در غزه، لبنان و ایران برای دو ماه آینده قبل از به قدرت رسیدن ترامپ بوده است.
یک مقام آمریکایی گفت: «یکی از مسائلی که اسرائیلیها خواستند با ترامپ روشن کنند این است که او ترجیح میدهد کدام مسائل قبل از ۲۰ ژانویه حل شود و کدام مسائل را ترجیح میدهد اسرائیلیها برایش منتظر او بمانند.»
مقامهای آمریکایی گفتند که نتانیاهو پیشاپیش دولت بایدن را از ملاقات درمر با ترامپ آگاه کرده بود.

رسانههای آمریکایی روز دوشنبه ۲۱ آبان، گزارش دادند که دونالد ترامپ رییسجمهوری منتخب ایالات متحده، مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه ایالت فلوریدا را بهعنوان وزیر امور خارجه و مایک والتز، نماینده جمهوریخواه فلوریدا در مجلس نمایندگان، را بهعنوان مشاور امنیت ملی خود برگزیده است.
حلقه فلوریدا
هم مارکو روبیو و هم مایک والتز به داشتن رویکردی سختگیرانه در قبال جمهوری اسلامی و چین مشهور هستند و هر دو از ایالت فلوریدا که دونالد ترامپ اکنون آنجا را خانه خود میداند به کنگره راه یافتهاند.
روزنامه نیویورکتایمز به نقل از سه منبع گزارش داد که ترامپ مارکو روبیو را برای تصدی پست وزارت امور خارجه انتخاب کرده است.
والاستریت ژورنال و رویترز نیز در گزارشهای جداگانهای به نقل از منابع خود گزارش دادند که ترامپ از مایک والتز خواسته است که در دولت جدید او بهعنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید به کار بپردازد.
هم مارکو روبیو و هم مایک والتز، در مجلس سنا و مجلس نمایندگان، از حامیان طرحهایی مانند قانون مهسا برای افزایش فشار بر جمهوری اسلامی و حمایت از مردم ایران بودهاند و به داشتن رویکردی تند و قاطع در برابر جمهوری اسلامی، روسیه، کره شمالی و چین شهره هستند.
مارکو روبیو، در میامی و در خانوادهای کوبایی به دنیا آمد و از ژانویه ۲۰۱۱ بهعنوان نماینده ایالت فلوریدا در مجلس سنا حضور دارد.
سناتور روبیو در سالهای اخیر بارها با انتقاد از سیاست دولت بایدن در قبال جمهوری اسلامی، خواستار افزایش هر چه بیشتر فشار بر حکومت ایران شده است و بهنظر میرسد که در سمت وزیر امور خارجه ایالات متحده نیز این سیاست را بیش از پیش دنبال خواهد کرد.
او روز دهم مهرماه امسال، پس از حمله موشکی جمهوری اسلامی به اسرائیل در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «رژیم ایران میخواهد اسرائیل را نابود کند تا به قدرت مسلط در خاورمیانه تبدیل شود. سیاست مماشات رفتار آنها را تغییر نخواهد داد.»
مارکو روبیو همچنین بر لزوم «تهدید بقای رژیم از طریق فشار حداکثری و اقدامهای مستقیم و نامتناسب» تاکید کرده است.
سرهنگ کلاه سبز
مایک والتز سرهنگ بازنشسته نیروهای کلاه سبز و ویژه ارتش ایالات متحده است. او در سال ۲۰۱۸ بهعنوان نماینده فلوریدا به مجلس نمایندگان آمریکا راه یافت.
والتز که سابقهای طولانی در محافل سیاسی واشینگتن دارد، در مجلس نمایندگان از جمله چهرههای مخالف سیاست خارجی بایدن در قبال جمهوری اسلامی بود. او همچنین خواستار موضع سرسختانهتر آمریکا در برابر چین و کره شمالی است.
والتز معتقد است که ارتش آمریکا برای مواجهه با بحرانهای احتمالی در شرق دور و اقیانوس آرام از آمادگی کافی برخوردار نیست.
والتز از ترامپ به دلیل فشار آوردن به متحدان آمریکا در ناتو برای صرف هزینههای دفاعی بیشتر تمجید کرده است، اما برخلاف رییسجمهوری منتخب، به ایالات متحده پیشنهاد خروج از این ائتلاف را نداده است.
والتز ماه گذشته گفت: «ببینید ما میتوانیم متحد و دوست باشیم و گفتگوهای سختی داشته باشیم.»
حضور پررنگ طرفداران فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی در دولت ترامپ
انتصابهای اخیر دونالد ترامپ نشان میدهد که مجموعه افرادی که او تا اینجا برای دستگاه سیاست خارجی خود برگزیده، همگی سیاستی سختگیرانه در قبال جمهوری اسلامی دارند و همگی به نظریه «دستیابی به صلح از طریق قدرت» باور دارند.
دونالد ترامپ،پیشتر در بیانیهای اعلام کرده بود که الیز استفانیک، نماینده جمهوریخواه نیویورک را بهعنوان سفیر بعدی این کشور در سازمان ملل متحد برگزیده است.
الیز استفانیک نیز از جمله متحدان سرسخت دونالد ترامپ و از حامیان جدی اسرائیل محسوب میشود و خواستار برخورد قاطعتر با جمهوری اسلامی است.
ترامپ در یکی از نخستین انتصابات خود، برایان هوک را به رهبری تیم انتقال قدرت در وزارت امور خارجه ایالات متحده برگزیده بود. برایان هوک نماینده ویژه آمریکا در امور ایران و از معماران اصلی سیاست فشار حداکثری بر جمهوری اسلامی در دور اول ریاست جمهوری ترامپ بود.

محمدرضا عارف، معاون اول دولت پزشکیان، پس از بازگشت از نشست سران کشورهای عربی-اسلامی در عربستان سعودی گفت: «در این اجلاس، صحبتهای کوتاهی با سران کشورها داشتیم و نکته مهم این بود که همه کشورهای اسلامی علاقهمند به توسعه روابط با ایران هستند.»

تایمز اسرائیل به نقل از سه منبع آگاه گزارش داد دستکم دو مقام دولت پیشین ترامپ به وزیران ارشد اسرائیلی هشدار دادهاند که تصور نکنند رییسجمهور منتخب در دوره دوم خود از الحاق کرانه باختری به اسرائیل حمایت خواهد کرد

نیویورک تایمز به نقل از سه منبع آگاه گزارش داد دونالد ترامپ، رییسجمهور منتخب آمریکا، مارکو روبیو، سناتور جمهوریخواه، را به عنوان وزیر امور خارجه انتخاب کرده است.

صدور حکم اعدام برای وریشه مرادی، زندانی سیاسی، توسط ابوالقاسم صلواتی، قاضی دادگاه انقلاب، بار دیگر موضوع اعدام مخالفان و نقش قضات بدنام دادگاههای انقلاب در این اعدامها را به صدر اخبار کشاند.
این قضات در طول ۴۶ سال گذشته آمر و عامل صدور احکام اعدام بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی بودهاند.
صادق خلخالی
تردید اندکی وجود دارد که بدنامترین قاضی دادگاههای انقلاب در طول این سالها، صادق خلخالی بوده است. او با حکم مستقیم خمینی منصوب شد و بسیاری از مقامات حکومت شاه و فرماندهان ارتش ایران را پس از انقلاب اعدام کرد. اعدام فرماندهان ارتش از سوی خلخالی یکی از عوامل تضعیف جدی ارتش ایران و تحریک صدام حسین به حمله به ایران در سال ۱۳۵۹ بود.
خلخالی در اعدام مقامات حکومت پیشین به حدی تندروی کرد که برای مدتی جلو اعدامهای او گرفته شد؛ اما با دستور خمینی اعدامها را از سر گرفت. در سالهای اول انقلاب، نام خلخالی بهگونهای با اعدام و وحشت عجین شده بود که خمینی برای ایجاد رعب، او را به عنوان حاکم شرع دادگاه انقلاب به شهرهایی همچون سنندج، کرمانشاه، همدان، و اهواز اعزام کرد و او بسیاری از زندانیان را در محاکمههای کوتاه اعدام کرد.
از ابوالفضل توکلیبینا، از بازاریان نزدیک به خمینی، نقل شده است برای نشان دادن سطحینگری خلخالی در صدور احکام، حکم اعدام خودش را نیز بین بقیه احکام گذاشته و خلخالی آن را امضا کرده است.
حسین موسوی تبریزی
پس از اعدامهای اوایل انقلاب، اختلافات میان آیتالله خمینی و کاظم شریعتمداری موجب شد که خمینی، حسین موسوی تبریزی، از روحانیون تندرو حامی خود را بهعنوان حاکم شرع و قاضی دادگاه انقلاب به آذربایجان شرقی و غربی اعزام کند.
موسوی تبریزی در آن مقطع اعدامهای گستردهای در آذربایجان انجام داد. او بهعنوان دادستان انقلاب کل کشور، پشت بسیاری از اعدامهای زندانیان سیاسی در اوایل دهه ۱۳۶۰ بود.
اعدامهای سیاسی آن دوران موج دوم اعدامهای سیاسی بود که از تابستان ۶۰ شروع شده بود و تا سالهای ۶۳ و ۶۴ ادامه یافت و طی آن هزاران نفر از اعضای گروههای مختلف سیاسی اعدام شدند.
تیم محمدی گیلانی و لاجوردی
در آن سالها همچنین، تیم محمدی گیلانی بهعنوان حاکم شرع دادگاه انقلاب و اسدالله لاجوردی بهعنوان دادستان انقلاب و رییس زندان اوین، یکی از مخوفترین دوران اداره زندانها و زندانیان سیاسی را رقم زد.
گیلانی عامل صدور حکم اعدام بسیاری از زندانیان سیاسی در اوایل دهه ۱۳۶۰ بود و اصولا موج اول اعدام گسترده زندانیان سیاسی در تابستان ۶۰ با تیم گیلانی و لاجوردی در زندان اوین آغاز شد.
لاجوردی، که از نظر بسیاری از زندانیان سیاسی مهمترین نماد خشونت در زندانهای جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ بود، در مدیریت شکنجه و سرکوب زندانیان نقشی محوری داشت.
محمد محمدی ریشهری
موج سوم اعدامهای سیاسی در سال ۱۳۶۷، که از آن به عنوان کشتار زندانیان یاد میشود، هزاران زندانی سیاسی از طیفهای مختلف را شامل شد. آمر اصلی این اعدامها محمد محمدی ریشهری، وزیر وقت اطلاعات و احمد خمینی، فرزند روحالله خمینی بودند که حکم این اعدامها را از خمینی دریافت کردند.
ریشهری پیش از آن با صدور احکام اعدام برای افسران ارتش در جریان کودتای نوژه و همچنین محاکمه و اعدام صادق قطبزاده از یاران خمینی، خود را بهعنوان قاضی صادرکننده احکام اعدام معرفی کرده بود. در اعدامهای ۶۷، احمد خمینی و ریشهری با تشکیل هیاتهای مرگ چند هزار زندانی سیاسی را در سراسر کشور اعدام کردند.
مصطفی پورمحمدی، نیری و ابراهیم رئیسی
مصطفی پورمحمدی بهعنوان نماینده وزارت اطلاعات در هیات مرگ تهران، این تصمیم نظام را تایید کرده و گفته که برای این کار ۳۰ هیات در سراسر کشور تشکیل و به تمام زندانها فرستاده شدند تا زندانیان سیاسی را اعدام کنند.
حسینعلی نیری و ابراهیم رئیسی از دیگر اعضای هیات مرگ نیز در این موج اعدامها نقش داشتند. رئیسی بعدها به سمتهای ارشد قضایی، از جمله ریاست قوه قضاییه رسید و در نهایت بهعنوان رییسجمهوری منتخب خامنهای منصوب شد.
علی رازینی
در میان چهرههای قضایی بدنام جمهوری اسلامی، علی رازینی نیز بهعنوان یکی از فعالان سرکوب و صدور احکام اعدام برای زندانیان سیاسی شناخته میشود. او نقش برجستهای در کشتار زندانیان در سال ۱۳۶۷ داشت. رازینی پس از عملیات مرصاد نیز از برگزاری دادگاههای فوری و صدور احکام اعدام صحرایی دفاع کرد.
غلامحسین محسنی اژهای
از دیگر قضات بدنام جمهوری اسلامی، غلامحسین محسنی اژهای است که در چهار دهه گذشته از چهرههای قضایی، اطلاعاتی و امنیتی اصلی نظام و همیشه مورد اعتماد حکومت بوده است. اگرچه او بیشتر با پرونده بازداشت و شکنجه شهرداران تهران و محاکمه غلامحسین کرباسچی شناخته شد، اما بعدها در سمتهایی چون وزیر اطلاعات، دادستان کل کشور و سرانجام رئیس قوه قضائیه فعالیت کرد.
سعید مرتضوی
در میان این قضات بدنام، نام سعید مرتضوی - معروف به «قاضی مرتضوی» - نیز برجسته است. مرتضوی در اواخر دهه ۱۳۷۰ و اوایل دهه ۱۳۸۰ بهعنوان قاضی دادگاه مطبوعات و دادستان تهران از عوامل اصلی سرکوب مطبوعات و توقیف روزنامهها بود و به «قصاب مطبوعات» مشهور شد.
پس از انتقاد مستقیم خامنهای از مطبوعات در سال ۱۳۷۹ بهعنوان پایگاه دشمن، مرتضوی در یک روز ۱۶ روزنامه را توقیف کرد. این اقدام به «توقیف فلهای مطبوعات» معروف شد. همین حمایتها از سوی خامنهای، سبب رشد و ارتقای مرتضوی شد و بعدها به دست داشتن او در فاجعه کهریزک در سال ۸۸ انجامید که در آن، تعدادی از جوانان بازداشتشده زیر شکنجه کشته شدند.
به گفته عباس پالیزدار، عضو کمیته تحقیق و تفحص مجلس، مرتضوی همچنین مسئول قتل زهرا کاظمی، عکاس ایرانی-کانادایی در سال ۱۳۸۲ بود که در زندان اوین کشته شد.
محمد مقیسه
در دهههای بعد نیز برخی از این قضات بدنام به صدور احکام اعدام علیه فعالان مدنی و سیاسی از جمله بازداشتشدگان اعتراضات سالهای ۸۸، ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ ادامه دادند. از جمله این قضات، محمد مقیسه بود که بهعنوان قاضی صادرکننده احکام دیکتهشده از سوی بازجویان نهادهای اطلاعاتی شناخته میشد.
ابوالقاسم صلواتی
از دیگر قضات بدنام میتوان به قاضی ابوالقاسم صلواتی اشاره کرد که بهدلیل تبعیت کامل از بازجویان وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه، احکام قضایی علیه فعالان مدنی و سیاسی را صادر کرده است.
علی مبشری
علاوه بر این چهرهها، علی مبشری نیز در زندان اوین در اواخر دهه ۶۰ و سالهای بعدی بسیاری از احکام اعدام را صادر کرد.
این اسامی، که از معروفترین قضات بدنام دادگاههای انقلاب بهشمار میروند و در طول ۴۶ سال گذشته در بازداشت، شکنجه و اعدام بسیاری از فعالان سیاسی و مدنی نقش داشتهاند، تنها نوک کوه یخی از سیستمی بزرگتر هستند.
بدنه اصلی این دستگاه سرکوب را باید در دادگاههای انقلاب استانها و زندانهای سراسر کشور دید. زندانهایی چون دیزلآباد کرمانشاه، عادلآباد شیراز، و وکیلآباد مشهد تنها چند نمونه از دهها زندان در شهرهای مختلف کشور هستند که داستانهای بیشماری از سرکوب، شکنجه و اعدام بیگناهان در آنها رخ داده است. این روایت، تنها گوشهای از عملکرد صدها قاضی و مأمور در این سیستم سرکوب است که طی ۴۶ سال گذشته، تعداد زیادی از فعالان سیاسی و مدنی و مردم معترض را به پای دار کشاندهاند.






