خیزش سراسری در ایران؛ فریاد پردرد ایرانیان خارج از کشور در گوش جهان
خیزش سراسری مردم در ایران، این بار با قیام هموطنانشان در خارج از کشور نیز همراه شده است. موج خشم و درد ایرانیان، سد مرزهای جغرافیایی را شکسته و رودی از مهاجران دادخواه را در خارج از کشور روان کرده که برای میهن و هموطنانشان، از انجام آنچه در توان داشته باشند، دریغ نمیکنند.
•
تجمعات برای اعتراض تا استوریها و پستهای ۲۴ ساعته و هشتگ زدنهای شبانهروزی (آن هم در زمانی که اینترنت در ایران قطع، فیلتر یا بسیار محدود است)، نوشتن نامه به نمایندگانشان، تنظیم دادخواست و برگزاری کارزار، اعلام اعتراضشان از طریق تولید آثار هنری، موسیقی و رقص، تنها برخی از مواردی هستند که مهاجران و تبعیدیان ایرانی، انجام دادهاند و میدهند.
برخی ایرانیان خارج از کشور همچنین برای آگاهیرسانی، متن و عکس روی تیشرت، هودی یا دیگر لباسهایشان چاپ کردهاند. شعارنویسی بر دیوارها در شهرهای جهان از دیگر کارهایی است که انجام میشود تا صدای ایران را به گوش جهان برساند.
بزرگترین تجمعات اعتراضی هماهنگ ایرانیان در سراسر جهان، روز شنبه اول اکتبر، ۹ مهر ماه، در دستکم ۱۵۱ شهر جهان برگزار شد.
شعار این فراخوان این بود: «وقتش رسیده است.»
در ادامه بخشی از مطلب واشینگتنپست را درباره احساسات و اقدامات ایرانیان خارج از کشور در روزهای خیزش مردم ایران را میخوانید:
با آغاز اعتراضات در ایران، «سلیم حقیقی» به کمتر چیزی جز آن فکر میکرد. او هر چه بر روی رسانههای اجتماعی منتشر میشد نگاه میکرد و با تماشای درگیری نیروهای امنیتی با معترضان با گلوله و گاز اشکآور در عکس و ویدیو، ترسی در جان خود حس میکرد. سلیم نگران پسرش بود.
سلیم ۴۶ ساله، مثل مهسا امینی ۲۲ ساله، اهل مناطق کردنشین ایران در غرب کشور است.
او بیش از ۳۰ سال پیش و در سنین نوجوانی، ایران را ترک کرد و حالا به عنوان پناهنده سیاسی در نروژ زندگی میکند.
میلان، پسر ۲۱ ساله او، با پدربزرگ و مادربزرگش در ایران بزرگ شده و سلیم، هر سال او را به مناسبتهایی، در کشورهای همسایه مثل ارمنستان و ترکیه دیده است.
میلان به اعتراضات اشنویه پیوست؛ اعتراضات اشنویه پرشور و سرکوب آن بیرحمانه بود.
اما آن روز که رسید، سلیم حقیقی احساس کرد حس عجیبی به جانش افتاده. نمیتوانست با خانواده و پسرش تماس برقرار کند. در آخر مطلع شد که نیروهای امنیتی، میلان را همراه دو معترض دیگر، کشتهاند.
وقتی مادربزرگ میلان برای تحویل گرفتن پیکر او به بیمارستان اشنویه رفت، از ورود او ممانعت شد و وقتی اصرار کرد، با چنان خشونتی از سمت ماموران امنیتی روبهرو شد که از حال رفت. به آنها دستورالعمل دقیق داده شد که میلان را در کمتر از یک ساعت دفن کنند و تشییع جنازه هم برگزار نکنند.
سلیم گفت که میلان با گلوله کلاشنیکف کشته شده. او که نمیتواند به ایران بازگردد، گفت که پس از مرگ میلان، شب و روز و خواب و آرام ندارد و شبانهروز به او فکر میکند. او گفت که جان میلان فدای آزادی میهنش شد.
برای هزاران هزاران ایرانی تبعیدی، اعتراضات کنونی ایران گرچه مجال پیوند دوباره با وطنشان و البته در سر پروراندن رویای آیندهای کاملا متفاوت است اما از سوی دیگر، درد دوری را برای آنها بیشتر کرده و بار دیگر، این واقعیت بیرحم را که حاکمان دست به کشتار میزنند، به یادشان آورده است.
پس از مرگ میلان، سلیم حقیقی صدها پیام تسلیت بر روی رسانههای اجتماعی از دیکر کردها گرفته و در کمال تعجب، از دیگر اقوام داخل و خارج ایران هم پیغامهای تسلیت دریافت کرده است.
سلیم با تمام دردی که در سینه دارد، تصمیم گرفته است خاطرات میلان را مزه مزه کند. او حالا میداند که تنها نیست.
به گفته پرسیس کریم، مدیر مرکز مطالعات مهاجران ایرانی در دانشگاه سانفرانسیسکو، اگر زندگی در تبعید، یک طیف از موجهای مهاجرت و لحظههای متفاوت در نظر گرفته شود، لحظهای که مردم مرگ زن جوانی را در تصویری از غیظ و خشم دیدند، لحظهای بود که آنها را بسیار به یکدیگر نزدیک کرد و با هم پیوند داد.
و گرچه این خشم و غیظ متوجه جمهوری اسلامی است اما بازنمای تمام وقایع مشابهی است که طی ۴۳ سال گذشته در ایران رخ داده است.
موج خروج ایرانیان از وطن از سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) بدینسو ادامه داشته است و شامل موج مهاجرت در پی اعتراضات سال ۲۰۰۹ (خرداد ۸۸) و ۲۰۱۹ (آبان ۹۸) بوده است.
جماعت ایرانیان ساکن خارج، از بزرگترینها بر روی زمین است. حدود یک میلیون ایرانی در آمریکا زندگی میکنند و چند میلیون ایرانی نیز در کانادا، اروپا، ترکیه، استرالیا و کشورهای حاشیه خلیج فارس پراکنده شدهاند.
از اوایل اعتراضات، ایرانیان لسآنجلس، محل سکونت یکی از مهمترین گروههای ایرانیان ساکن خارج کشور در کنار تورنتو و ایرانیان ساکن واشینگتن و شماری از پایتختهای اروپایی، دست به اعتراض زدند و همان شعارهایی را که از دل تهران، پایتخت ایران برآمده بود، سر دادند.
اکثر تجمعات ایرانیان خارج کشور، فارغ از هر وابستگی سیاسی، صرفا به قصد مخالفت با جمهوری اسلامی و اقدامات آن صورت گرفته و میگیرد.
یک دانشجوی دانشگاه سانفرانسیسکو باور دارد که سرنوشت خیزش سراسری ایران در دستان مردم داخل کشور است و جمعیت ایرانیان خارج کشور، تنها برای رساندن صدای آنان به گوش جهان است که روانه خیابانها میشوند.
ایرانیان خارج کشور میگویند دست به دامان نمایندگان منتخب سازمان ملل در سراسر جهان میشوند تا دنیا را درباره وضعیت حقوق بشر در ایران آگاه کنند و همچنین در کنار اعتراضات، داستان معترضانی که جانشان را از دست میدهند، روایت کنند.
به گفته سلیم حقیقی، شرکت ایرانیان در تجمعات خارج کشور بهترین راه است و چنین اعتراضاتی باید هر روز در جهان اتفاق بیفتد.
با ادامه حمایتهای جهانی از اعتراضات مردمی و جنبش زنان ایران، برندهای مشهور مد جهان نیز به این کمپین پیوستند. در همین حال، فعالان فمینیسم در اروپا نیز حمایتهای خود را از جنبش زنان ایران گسترش دادهاند.
شرکت کرینگ، مالک برندهای مد مشهور جهانی بالنسیاگا، گوچی، الکساندر مک کویین و ایوسنلوران، در پستی اینستاگرامی با انتشار شعار فارسی «زن، زندگی، آزادی» نوشت: «از آنجا که همیشه از مبارزه زنان برای حقوق و آزادیهای اولیه آنها حمایت کردهایم، در کنار همه زنان ایران میایستیم.»
بالینسیاگا، شرکت طراح مد مشهور که بیش از ۱۴ میلیون دنبالکننده در اینستاگرام دارد، پستهای صفحه خود را پاک کرد و فقط با انتشار تصویری از «زن، زندگی، آزادی» نوشت: «ما همیشه از مبارزه برای حقوق اساسی و آزادی زنان حمایت کردهایم و در کنار همه زنان ایرانی به یاد مهسا ایستادهایم.»
برند معروف گوچی نیز در یک استوری اینستاگرامی با شعار «زن، زندگی، آزادی» و استفاده از هشتگ مهسا امینی نوشت که در کنار زنان ایران برای مبارزه در راه عدالت جنسیتی میایستد.
در همین حال، برنامه تلویزیونی ایتالیایی «le iene» با راهاندازی کارزاری در اعتراض به کشته شدن مهسا امینی و حمایت از زنان معترض ایرانی، از بینندگان خود خواست که موهای خود را قیچی و با قرار دادن در پاکت نامه به سفارت ایران در رم ارسال کنند و سپس در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند.
از سوی دیگر، در شهر بولونیای ایتالیا در هنگام برگزاری مسابقات بسکتبال زنان، بیلبورد ورزشگاه با نمایش تصویر دختری که موهایش را قیچی میکند، عبارت «آزادی برای زنان ایران» را نشان داد.
در آلمان نیز، گروهی از فعالان ساکن برلین به نام فمینیستا قصد دارند از ۱۷ تا ۲۴ مهر به مدت یک هفته و به صورت ۲۴ ساعته «در حمایت از جنبش فمینیستی مردم ایران و در اعتراض به سکوت سیاستمداران آلمان» در مقابل دفتر حزب سبز آلمان در برلین تحصن کند.
پیشتر در روز چهارشنبه، حدود ۶۵۰ شخصیت فرهنگی و هنری آلمان، خیزش مردمی ایران را تحسین و اعلام کردند این اعتراضات تاریخی میخواهد به دیکتاتوری ۴۳ ساله جمهوری اسلامی پایان دهد.
از سوی دیگر، ژولیت بینوش، بازیگر فرانسوی، در صفحه اینستاگرام خود ویدیویی منتشر کرده که نشان میدهد او و چند تن دیگر از هنرمندان فرانسوی برای ابراز همبستگی با معترضان به قتل مهسا امینی موهای خود را قیچی میکنند.
همچنین کارلا برونی مدل مشهور و همسر نیوکلا سارکوزی، رییس جمهور پیشین فرانسه، در پستی اینستاگرامی با درج هشتگ مهسا امینی، ویدیویی از قیچی کردن موهای خود را به اشتراک گذاشت.
در بریتانیا، کینگز کالج لندن در رشته توییتی با توضیح تحولات «اعتراضات تاریخی» مردم ایران نوشت: «روشهای تهدیدآمیز حکومت این بار جواب نداده، زیرا با وجود کشته شدن دهها نفر و زخمی شدن صدها نفر دیگر، نشانهای از فروکش کردن اعتراضات دیده نمیشود و تقاضاها برای اعتصابات هم شدت گرفته است.»
امپریال کالج لندن در توییتی با جامعه ایرانی این دانشگاه ابراز همبستگی کرد و نوشت در کنار همه کسانی که از «مرگ مهسا امینی و گزارشها درباره خشونت در دانشگاه شریف متاثر شدهاند، میایستیم.»
گروه راک ایرلندی یوتو نیز در پستی توییتری عکس مهسا امینی را به همراه ترجمه انگلیسی شعر «بنی آدم اعضای یکدیگرند» سعدی به اشتراک گذاشت
ارتش کره جنوبی و دولت ژاپن اعلام کردند کره شمالی دو موشک کوتاه-برد بالستیک را به آبهای شرقی خود و به سمت ژاپن شلیک کرده است.
این ششمین پرتاب موشکی کره شمالی طی ۱۲ روز اخیر است. پرتاب روز پنجشنبه یک ساعت پس از آن صورت گرفت که پیونگ یانگ اظهارات نماینده آمریکا علیه کره شمالی در شورای امنیت و بازگشت یک ناو هواپیمابر ایالات متحده به منطقه را محکوم کرده بود.
کره شمالی روز سهشنبه نیز یک موشک میان-برد را به آسمان ژاپن شلیک کرده بود که همین امر مانور مشترک موشکی آمریکا و کره جنوبی را به همراه داشت.
وزارت خارجه آمریکا شلیک موشکهای بالستیک کره شمالی به سمت ژاپن را محکوم کرد و آن را نقض قطعنامههای شورای امنیت و تهدیدی علیه کشورهای منطقه و جامعه جهانی خواند.
گوشهای از تحلیل مرکز عرب واشینگتن دیسی، پژوهشگاه مطالعات سیاسی، درباره خیزش سراسری مردم ایران را بخوانید.
با الهام از خطوط آغازین معروف کتاب آنا کارنینا بهقلم لئو تولستوی، نویسنده روس، میتوان گفت که تمام دولتها متناقضاند اما هر دولتی به شکل خاص خود متناقض است.
(جملات اول رمان آنا کارنینا: خانوادههای خوشبخت همه مثل هماند اما خانوادههای شوربخت هر کدام بدبختی خاص خود را دارند.)
در تناقض رژیم جمهوری اسلامی همین بس که بنیانگذارانش با گره زدن حکومتشان به فرمول شیعی خاص، بیگمان میدانستند روزی خواهد رسید که گروه بزرگی از جامعه ایران درباره اساس ایدئولوژیک نظام سیاسی این حکومت شک خواهند کرد.
و اگرچه قتل مهسا امینی ۲۲ ساله در بازداشتگاه گشت ارشاد، جرقه اعتراضات سراسری در ایران شد که اکنون اکثریت شهرهای این کشور، از جمله تهران، پایتخت را در نوردیده، اما گسترده شدن سریع این اعتراضات در بحران مشروعیتی بسیار وسیعتر ریشه دارد که زاده شکاف «دهاندرهکننده» میان ادعاهای رهبران حکومت و واقعیت دشواریها و سرکوب هر روزه مردم ایران است.
و البته که این نخستین بار نیست که ایران از زمان بر سر کار آمدن جمهوری اسلامی، رنگ خیزش، جنبش و اعتراض به خود میبیند.
به گفته کارشناسان حوزه ایران، تظاهرات این بار از این جهت که به رهبری زنان از طبقات مختلف اجتماع است که خواستار عدالت و آزادیهای شخصیاند، متفاوت است و همچنین «صبغه قومیتی» نیز دارد.
مهسا امینی کُرد بود و ترکیب عوامل مختلف مؤثر در قتل او، چالشی دشوار و پیشبینی ناشده پیش روی رژیم ایران قرار داده است.
اما تحلیلگران باید برای نتیجهگیری عجولانه درباره تاثیرات بلندمدت و میانمدت اعتراضات بر وقوع انقلاب، حتی جان به در بردن رژیم ایران یا تاثیر این اعتراضات بر سیاست آمریکا در قبال ایران، دست نگه دارند.
کارشناسان به ویژه باید بین مدافعه و تحلیل فرق بگذارند؛ پرسش اساسی کنونی این نیست که «آیا حکومت ایران که به دست رهبران ستمگر اداره میشود باید با حکومتی که از اساس با حقوق بشر و آزادیها حمایت، و رهبران منتخب آتی را پاسخگو میکند، جایگزین شود». البته که تمام افراد معقول که از خیزش سراسری مردم ایران حمایت میکنند، از جمله اکثریت ایرانیان، بر سر کار آمدن حکومت دموکراتیک صلحآمیز را به بقای حکومت خودکامه فعلی این کشور ترجیح میدهند. پس دو سوال اساسی مطرح است: یک اینکه احتمال گرفتن نتیجه دموکراتیک برای ایران در مقایسه با باقی احتمالات چیست؟ دو اینکه آمریکا و جامعه بینالملل، اگر قرار است نقشی داشته باشد، چه نقشی در عرصه سیاسی پرآشوب ایران بازی خواهد کرد؟
سازماندهی، رهبران و میانجیان نزدیک به رژیم
پیشبینی، خود ماهیتی پرمخاطره دارد. پس غیرمحتمل شمردن هیچ سناریویی برای اعتراضات کنونی در ایران ممکن نیست.
انواع احتمالات برای خیزش سراسری ایران مطرح است بهویژه اگر نیروهای امنیتی تصمیم بگیرند شمار بیشتری از معترضان را بکشند. اما از آنجا که خشونت گسترده به دست حکومت میتواند بین مردم و رژیم تنش بیشتری به وجود آورد، رهبران ایران احتمالا میخواهند از چنین پیامدی جلوگیری کنند حتی اگر چنین چیزی هیچ دلیل دیگری جز سودجویی مطلق برای خودشان نداشته باشد.
گرچه درباره خروجی قیام فعلی، احتمالاتی وجود دارد که از باقی احتمالات قوت بیشتر دارند اما هیچ تغییر جهتی را نمیتوان و نباید غیرمحتمل شمرد. تصور انواع «احتمالات در برابر ممکنات»، به کمی درک از شرایط سیاسی نیاز دارد که لازم است تا یک حرکت را از اعتراض به سمت جنبشی سازماندهیشده ببرد؛ جنبشی که بتواند به اهرمی حقیقی علیه رژیمی که مشخصا درمانده بقاست تبدیل شود.
پژوهشگران و کارشناسان، طیفی از نظرات و آنچه پیش خواهد آمد را مطرح میکنند. مثل تحلیل اخیر برزو درگاهی، روزنامهنگار آمریکایی ایرانیتبار، که به عقیده او ایرانیان میتوانند از شورش مردمی علیه خودکامگان در جهان عرب درس بگیرند. قیامهای مصر و تونس در سال ۲۰۱۱ و همچنین قیام الجزایر در سال ۲۰۱۹ که رهبران را، با چرخش ارتش علیه دیکتاتور، برانداخت. دیگر، قیام لیبی در سال ۲۰۱۱ و خیزش سودان ۲۰۱۹ پس از آن موفق شد که احزاب سیاسی متحد با معترضان، به پایتخت کشورهای خارجی رفتند و در این دیدارها، کشورهای منطقه را متقاعد کردند که میتوانند کشورشان را مسوولانه هدایت کنند.
چنین تحلیلهایی در بر گیرنده یک بینش کلیدی است و آن همانی است که پژوهشگران جنبشهای اجتماعی مدتهاست بر آن تاکید کردهاند: «اعتراضات بهخودی خود حقایق سیاسی را تغییر نمیدهند.»
برای فشار به رژیم با هدف آزاد کردن جامعه، تظاهراتکنندگان نه تنها به رهبران الهامبخشی نیاز دارند که بتوانند اعتراضات پراکنده را به جنبشهای جمعی سازماندهیشده تبدیل کنند، بلکه به میانجیانی نیازمندند که با تکیه بر جایگاهشان در داخل رژیم یا نزدیک به آن، بتوانند رژیم را مهار کنند و با توسل به اهرم خواستههای معترضان، تندروها را قانع کنند که از سرکوب دست بکشند و به عرصه سیاسی فضای تنفس بدهند.
تناقضات و محدودیتهای سرکوب سیاسی
متاسفانه اما چنین میانجیانی کمیاباند. در مصر و الجزایر، رهبران نظامی انرژی معترضان را صرف سرنگونی رهبران سیاسی کردند که گامهای غلط این رهبران، منافع خود ارتش را به خطر انداخته بود. در هر دو مورد، جای پای ارتش در نهایت محکم شد؛ اگر حتی محکمتر نشده باشد.
پس میانجیان میتوانند بیفایده یا حتی خطرناک هم باشند، مخصوصا اگر اول دست یاری به سمت معترضان دراز کنند و بعد از آنها روی بگردانند.
در ایران، مساله کنونی معترضان تنها اندک بودن رهبرانی نیست که برای جنبش با آنها متحد شوند بلکه به نظر میرسد هیچ رهبر سیاسی و نظامیای در داخل یا نزدیک به رژیم جمهوری اسلامی وجود ندارد که بتواند تندرویان حکومت را از لبه پرتگاهی که بر آن ایستادهاند یک قدم عقب ببرد.
غیاب این افراد در رژیم ایران تا حدودی نتیجه تلاش تندرویان برای بیرون راندن اصلاحطلبان از مجلس و موسسات اجرایی دولت است و در چنین غیابی، سپاه پاسداران و بسیج میراند و میماند.
نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دفاع از ایدئولوژی حکومت اسلامی و به ویژه نظریه ولایت فقیه است. طبیعتا علی خامنهای و سپاه پاسداران، اصلاحطلبان را برنمیتابند.
برای سپاه پاسداران و برای علی خامنهای، حتی کوچکترین اصلاح سیاسی زنگ خطر است. تندرویان جمهوری اسلامی باور دارند که اصلاحطلبان باید متوقف، در نطفه خفه یا سرکوب شوند.
سکوت علی خامنهای که تازه چند روز پیش درباره اعتراضات لب به سخن گشود هم جای تعجبی نداشت. فعلا بهترین گزینه برای او کماهمیت جلوه دادن اعتراضات است؛ بهویژه این که خشم معترضان متوجه شخص خودش بود.
از سقوط حکومت تا صعود ملت
سه پیامد احتمالی برای خیزش سراسری کنونی در ایران وجود دارد:
۱- سقوط رژیم
یکی از احتمالات، سقوط رژیم و جایگزینی آن با ائتلاف رهبرانی است که به جایگزینی رژیم جمهوری اسلامی با رژیم دموکراتیک متعهدند. البته سپاه پاسداران هر کاری خواهد کرد تا از چنین پیامدی جلوگیری کند.
۲- مذاکره برای صلح
حالت دوم تلاش خامنهای و رییسجمهورش، شاید با حمایت برخی تندرویان کهنهکار، برای پایان رویارویی رژیم با معترضان، برای بازگرداندن نظم و نمایش تمایل رژیم برای ترمیم یا کوچک کردن شکاف طبقاتی خواهد بود. حالتی که با توجه به خشم معترضان، غیاب میانجیان و قدرت قهرآمیز سپاه پاسداران، بسیار نامحتمل است.
۳- سرکوب با اسباب قدرتمند امنیتی
با افزایش خشونت در هر دو طرف، محتملترین نتیجه، سرکوب شدید معترضان به دست سپاه پاسداران با حمایت خامنهای و سپس آماده کردن صحنه برای بر سر کار آوردن جانشینی برای اوست که البته دردی از مردم ایران دوا نخواهد کرد. این راهبرد، همانطور که پیشتر اشاره شد، میتواند خطرناک باشد. رژیم در آن صورت بقا خواهد یافت چرا که در نظر جمهوری اسلامی، حالت دیگری جز بقا پذیرفتنی نیست.
نقش ایالات متحده
خیزش سراسری مردم ایران در زمانی دشوار برای جمهوری اسلامی و آمریکا رخ داده است. با جان دادن ایرانیان معترض بر کف خیابان، این که آمریکا مذاکرات هستهای برای احیای برجام را پیش ببرد نامحتمل است. برای رژیمی که با افزایش اعتراضات روبهروست، قول پایان دادن به تحریمهایی که اقتصاد آن را فلج کرده است از سوی آمریکا، ممکن است پا روی باقی ملاحظات بگذارد. این است در حال حاضر دورنمای رسیدن به توافق، دور است.
استدلال برخی تحلیلگران ساکن آمریکا این است که دولت بایدن نباید از این مذاکرات خارج شود اما باید گامهایی اساسی برای حمایت از معترضان در ایران بردارد؛ از جمله صدور بیانیههای عمومی برای اعلام حمایت و فراهم آوردن فنآوریهایی برای معترضان که دست رژیم برای مسدود کردن پلتفرمهای رسانههای اجتماعی را ببندند.
چنین پیشنهادهایی دیدگاه آنانی را منعکس میکند که امید دارند ایران نهایتا به سمت آن حکومتی گام بردارد که ایرانیان را نمایندگی کند و منافع ملی کشور را پیش از ایدئولوژی قرار دهد.
اما بسیار بعید است که آینده سیاسی ایران، به شکل خاصی، از این که آمریکا چه کند یا نکند متاثر شود.
تندرویان ایران از باز شدن فضای سیاسی جلوگیری میکنند تا جلوی اعتراضات را بگیرند. برای سپاه پاسداران و متحدانش، اعتراضات اخیر نبرد بر سر بودن یا نبودن است و آنها نمیخواهند این بازی را ببازند اما با خیل جمعیت ایرانیانی روبهرو هستند که یکنفس برای آینده کاملا متفاوتی از آنچه آنان میخواهند، میجنگند.
حدود ۶۵۰ شخصیت فرهنگی و هنری آلمان، خیزش مردمی ایران را تحسین و اعلام کردند این اعتراضات تاریخی میخواهد به دیکتاتوری ۴۳ ساله جمهوری اسلامی پایان دهد.
این ۶۵۰ نویسنده، موسیقیدان، بازیگر و هنرمند سرشناس اعلام کردند که مخاطب نامهشان خود معترضان هستند.
این شخصیتهای فرهنگی و هنری آلمان در نامه خود اعلام کردند: «ما با همدردی و تحسین دنبال میکنیم که چگونه این اعتراضات تاریخی میخواهد به دیکتاتوری ۴۳ساله جمهوری اسلامی پایان دهند.»
نویسندگان این نامه تاکید کردند که با وجود خشونت و محدودیت گسترده، همه گروههای سنی، طبقات اجتماعی و جنسیتها در این «مبارزه رهاییبخش»، متحد هستند.
آنان در نامه خود نوشتند: «این جنبش برخاسته از مردم غیرمتمرکز و جنبشی فمینیستی است. به همین دلیل برای ما مهم بود که مستقیم به آنها بپردازیم. آنها سزاوار همبستگی هستند زیرا چیزی جز بدن و صدایشان ندارند.»
به تاکید نویسندگان این بیانیه، مردم ایران به همبستگی بینالمللی و توجه رسانهها و مهمتر از همه، حمایت سیاسی نیاز دارند تا صدایشان شنیده شود.
پیش از این نیز چهرههای فرهنگی و هنری در آلمان از خیزش مردمی در ایران حمایت کردهاند و در شهرهای مختلف این کشور نیز چندین تظاهرات بزرگ برگزار شده است.
آنالنا بربوک، وزیر امور خارجه آلمان نیز اعلام کرده است هر اقدام لازمی را برای «تحریم عاملان سرکوب» به وسیله اتحادیه اروپا انجام خواهد داد.
به گزارش ارتش کره جنوبی، این کشور و ارتش آمریکا در واکنش به عبور موشک بالستیک کره شمالی از فراز ژاپن، موشکهایی را به سمت دریا شلیک کردند و رزمایشی را نیز با جتهای جنگنده در دریای زرد برگزار کردند.
یک موشک کره جنوبی اندکی پس از پرتاب سقوط کرد اما به کسی آسیب نرسید. ارتش کره جنوبی اعلام کرد که موشک حامل کلاهک بوده اما منفجر نشده است.
ساکنان شهر «گانگ نئونگ» در کره جنوبی که قبلا از آزمایشهای تسلیحاتی کره شمالی نگران بودند، از انفجار این موشک وحشت زده شدند.
کره شمالی روز سهشنبه ۱۲ مهر یک موشک بالستیک را از سواحل شرقی خود شلیک کرد که برای اولین بار در پنج سال گذشته، بر فراز ژاپن پرواز کرد.
شلیک این موشک باعث تعلیق برنامه خطوط قطار در شمال ژاپن شد و مقامهای این کشور از شهروندان خواستند تا پناه بگیرند.
توکیو اعلام کرد هیچ اقدام دفاعیای برای انهدام این موشک کره شمالی انجام نداده است.
بر اساس اعلام ستاد ارتش کره جنوبی، به نظر میرسد موشک شلیک شده، یک موشک بالستیک میانبرد بوده است.
کره شمالی در ماههای اخیر چند موشک بالستیک و موشک مافوق صوت آزمایش کرده که طبق ادعای پیونگیانگ، برخی از آنها امکان حمل تسلیحات هستهای دارند.
از جمله در خرداد ماه و تنها چند ساعت پس از خروج جو بایدن، رییسجمهوری آمریکا از منطقه شرق آسیا، کره شمالی چند موشک بالستیک را آزمایش کرد که احتمالا یکی از آنها «موشک بالستیک قارهپیما» بوده است.
پیش از آغاز سفر بایدن به شرق آسیا نیز کره شمالی آزمایشهای بیسابقه موشکی انجام داده بود.
چند روز پیش نیز ارتش کره جنوبی اعلام کرد کره شمالی دو موشک بالستیک کوتاهبرد را به سمت آبهای سواحل شرقی خود شلیک کرده است. برد این موشکها ۳۵۰ کیلومتر و ارتفاع اوجگیری آنها ۳۰ کیلومتر بوده است.
مصوبه ماه گذاشته مجمع عالی خلق (پارلمان کره شمالی) به ارتش این کشور اجازه میدهد در صورت تهدید علیه رهبری، ملت یا موجودیت کره شمالی و «موارد دیگر»، به طور «خودکار» (بدون نیاز به کسب اجازه)، حملههای هستهای علیه دشمن انجام دهد.