تحقیقات ایران اینترنشنال، که مبتنی بر تصاویر ماهوارهای برنامه سنتینل اتحادیه اروپا از سال ۱۳۹۶ تا تابستان ۱۴۰۴ است، نشان میدهد که سطح آب پشت سدهای امیرکبیر (کرج)، لار و لتیان به پایینترین حد خود در تاریخ معاصر رسیده است.
نوسانات سالانه بارش و ذخایر سدها، پدیدهای آشنا در اقلیم ایران است، اما این تصاویر که برای نخستینبار در این گزارش منتشر میشوند بهروشنی نشان میدهند در هیچ دورهای میزان افت ذخایر آب این سدها به اندازه تابستان ۱۴۰۴ شدید نبوده است.
کاوه مدنی، رییس موسسه آب و محیط زیست و سلامت دانشگاه سازمان ملل متحد که این تصاویر را دیده است به ایران اینترنشنال گفت پیام این تصاویر چیزی نیست جز ورشکستگی آبی که سالها او و دیگران درباره آن هشدار داده بودند.
او تاکید کرد که به باور او، وضعیت فعلی صرفا بحرانی نیست بلکه «وضعیت شکست» است، چون بخشی از خسارتها برگشت ناپذیرند.
بعد
قبل
تصاویر ماهوارهای از سد امیرکبیر - تابستان ۱۳۹۶ در مقایسه با تابستان ۱۴۰۴
بر اساس مطالعات انجامشده، سد امیرکبیر که با ظرفیت ذخیرهسازی بیش از ۲۰۰ میلیون متر مکعب، یکی از منابع مهم آب شرب تهران و کشاورزی استان البرز بهشمار میرود، امروز تنها نزدیک به شش درصد از حجم مفید خود آب دارد.
تهران، شهری در آستانه تشنگی
این تصاویر ماهوارهای در حالی از سوی ایراناینترنشنال منتشر میشوند که مسئولان دولتی هم مدتی است نسبت به وخامت اوضاع آب در ایران هشدار میدهند.
ایران در هفتههای اخیر با موج گرمای بیسابقهای روبهرو بوده و بسیاری از مخازن طبیعی و مهندسیشده جمعآوری آب در سراسر کشور، بهویژه در استانهای تهران، البرز و فارس، تقریبا تهی شدهاند.
در پایتخت، مقامات کوشیدهاند با اقداماتی اضطراری همچون قطعیهای مکرر آب و برق مصرفکنندگان و تعطیلی ادارات در برخی روزها، میزان مصرف را گاهش دهند.
مدنی درباره زمینههای وضعیت فعلی آب به ایران اینترنشنال گفت: «هرچند سدها نقش مهمی در توسعه داشتهاند و نمیتوان آنها را بهطور کلی زیر سوال برد، اما تکیه بیش از حد به این سازهها و نبود سیاستگذاری درست اشتباه بوده است.»
این استاد شناختهشده حوزه آب در ادامه با اشاره به وسعت تهران اضافه کرد: «نمیتوان تهران را تا ابد گسترش داد و انتظار داشت آسمان همچنان ببارد و آبهای زیرزمینی از سفرههای تهران بیرون بیاید.»
بعد
قبل
تصاویر ماهوارهای از سد لار - تابستان ۱۳۹۶ در مقایسه با تابستان ۱۴۰۴
سد لار با ظرفیت حدود ۹۶۰ میلیون متر مکعب، به تنهایی آب شرب بخشهایی از شرق و شمال تهران را تامین میکند. اکنون ذخایر این سد به زیر ۱۰ درصد رسیده است.
فقط کمآبی نیست؛ فرسایش یک زیرساخت حیاتی
به گفته منابع رسمی، سد لتیان هم که یکی از کلیدیترین منابع تامین آب شرق تهران است، حالا با فقط حدود ۱۰ درصد از ظرفیت ۹۵ میلیون متر مکعبیاش فعال است. این سد، علاوه بر تامین آب شرب، در کنترل سیلابهای فصلی هم نقش دارد و افت شدید آن، خطراتی چندوجهی به همراه دارد.
بعد
قبل
تصاویر ماهوارهای از سد لتیان - تابستان ۱۳۹۶ در مقایسه با تابستان ۱۴۰۴
کاهش سطح مخزن سد لتیان نه تنها منابع شرب بلکه عملکرد محیطزیستی این سامانه را نیز بهشدت تحت تاثیر قرار داده است.
وقتی تصاویر، سیاست را افشا میکنند
آنچه این تصاویر نمایان میکنند، چیزی فراتر از یک افت موسمی است. تهران بهطور سنتی حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد آب شرب خود را از مجموعه سدهای لار، لتیان و امیرکبیر تامین میکند. سقوط همزمان ذخایر این سه سد، بهویژه در شرایطی که برداشت از سفرههای زیرزمینی هم به حد بحرانی رسیده، عملا پایتخت را با خطر بیآبی سیستماتیک مواجه کرده است.
روزبه اسکندی، پژوهشگر محیط زیست، به ایراناینترنشنال گفت: «کاهش شدید حجم آب سدهای اطراف تهران، تنها یک هشدار گذرا نیست، بلکه نشانگر بحرانی ساختاری در مدیریت منابع آبی کشور است. ادامه این روند میتواند پایتخت را در آینده با خطراتی همچون جیرهبندی گسترده آب آشامیدنی، از دست رفتن زمینهای کشاورزی، تشدید افت سفرههای آب زیرزمینی و حتی تنشهای اجتماعی روبهرو کند »
او در ادامه تاکید کرد این وضعیت، برآیند پیچیدهای از تغییرات اقلیمی، رشد بیرویه مصرف و مدیریت ناکآرامد در حوزه منابع آب است.
تنشهایی فراتر از تابستان
به نظر کارشناسان، با کاهش جدی ظرفیت سدها و افت توان نیروگاههای برقآبی وابسته، پیامدهایی فراتر از گرمای تابستانی در راه است:
احتمال جیرهبندی آب آشامیدنی در پاییز
اختلال در تولید برق آبی (کاهش توان تولید سد لار و امیرکبیر)
افزایش خطر نشست زمین در اطراف تهران
نارضایتی اجتماعی ناشی از قطعی آب و برق، بهویژه در مناطق کمبرخوردارتر
آخرین فرصت برای اصلاح
اسکندی در ادامه هشدار داد که چرخه معیوب کاهش ورودی آب و افزایش برداشت، در صورت ادامه، نقطه بازگشتی باقی نخواهد گذاشت.
او راهکارهایی نظیر بازچرخانی آب خاکستری، کاهش هدررفت در شبکه انتقال، اصلاح الگوی مصرف در کشاورزی و سرمایهگذاری در سامانههای پایش هوشمند را پیشنهاد داد و همزمان گفت این اقدامات، بدون وجود اراده سیاسی جدی و شفافیت مدیریتی، بخت چندانی برای موفقیت نخواهند داشت.
در زمانی که آمارها مورد مناقشهاند و مسئولان از «میزان بارش» یا «کاهش مصرف» سخن میگویند، تصاویر ماهوارهای حقیقتی را برملا می کنند که انکارشدنی نیست.
مقایسه تصاویر سالهای گذشته با تصویر سال جاری آشکارا نشان میدهد که سدهای پایتخت هرچند از یک خشکسالی فصلی آسیب دیدهاند اما فراتر از آن، قربانی یک بحران مدیریتی و ساختاری هستند.
تجربه کشورهایی مانند سوریه نشان داده که بیتوجهی به بحرانهای محیطزیستی، بهویژه در حوزه آب، در غیاب اصلاحات واقعی در سیاستگذاری و حکمرانی میتواند زمینهساز بیثباتیهای اجتماعی و سیاسی، مهاجرت گسترده، و در نهایت فروپاشی کامل تار و پود یک کشور شود؛ فروپاشیای که پیامدهای آن گریبان نسلهای بعدی را هم میگیرد.
سوگند پاکدل، شهروند ترنس ۲۵ ساله، ماه گذشته در شهر کوار استان فارس به ضرب گلوله عموی خود کشته شد. سایت حقوقیشری هرانا گزارش داد این قتل در جریان جشن ازدواج پسرعموی سوگند و با «انگیزه ناموسی» رخ داده است.
هرانا، پنجشنبه دوم مرداد با استناد به اطلاعات به دست آمده، نوشت اعضای خانواده سوگند پیش از مراسم ازدواج با تهدید تلاش کرده بودند مانع از حضور او در مجلس شوند؛ با این حال او با همان ظاهر زنانه خود در مراسم شرکت کرد.
بر اساس این گزارش، در بدو ورود سوگند به محل جشن، عمویش ابتدا تیر هوایی شلیک کرد و سپس با شلیک گلولهای به سر او، جانش را گرفت.
پیش از این قتل، سوگند بارها با خشونت خانوادگی مواجه شده بود؛ از جمله تهدید، ربایش و ضرب و شتم از سوی مردان طایفهاش.
هرانا به نقل از یک منبع مطلع نوشت که سوگند، از اعضای شناختهشده جامعه ترنس در شیراز، سالها با طرد خانوادگی و خشونتهای مکرر، بهویژه از سوی مردان طایفه خود، مواجه بود و در مهمانپذیری در شیراز زندگی میکرد.
این منبع افزود که سوگند هرگز در برابر خشونت سکوت نکرده و بارها در فضای مجازی خواهان به رسمیت شناختن حق زندگی آزاد برای افراد ترنس شده بود.
به گفته این منبع مطلع، فشار روانی ناشی از عدم پذیرش هویت سوگند در خانواده، بهحدی بود که پدرش دچار سکته شد و درگذشت؛ موضوعی که بهگفته این فرد، در تشدید خشونت خانگی موثر بوده است.
سایت ههنگاو نیز به نقل از یک منبع مطلع نوشت: «سوگند از اهالی طایفه "گله زن" و ترک قشقایی بود و آنچه موجب قتل او شده انگیزههای "ناموسی" بوده است.»
هرانا در بخش دیگری از گزارش خود به نقل از یک منبع مطلع گزارش داد که مراسم تشییعجنازه سوگند نیز تحت تهدید خانواده، از جمله عمویش، در سکوت و با حضور اندکی از نزدیکان برگزار شد. عموی او، همان که دست به قتل زده بود، مسئولیت تدفین را هم بر عهده گرفت.
بنا بر این گزارش، این فرد در نهایت با مراجعه به اداره پلیس، به قتل برادرزاده خود اعتراف کرد.
هرانا تاکید کرد این قتل در شرایطی رخ داده که افراد ترنس و کوییر در ایران از هیچگونه حمایت قانونی برخوردار نیستند. آنها بهصورت ساختاری با تبعیض، طرد اجتماعی، جرمانگاری و خشونت مداوم مواجهاند.
به نوشته این خبرگزاری حقوقبشری، قوانین تبعیضآمیز مرتبط با حجاب اجباری، نگرش پزشکیزده به هویتهای جنسیتی و پروپاگاندای فرهنگی در دفاع از قتلهای ناموسی، زمینهساز تکرار چنین جنایاتی در ایران هستند.
قتل افراد کوییر بهدست اعضای خانواده در ایران پیش از این نیز بارها رخ داده و از جمله موارد پرتکرار خشونتهای ناموسی و ساختاری علیه این جامعه بوده است.
در یکی از این موارد در بهمن ۱۴۰۲ مردی در تبریز فرزند ۱۷ ساله خود به نام «پارسا» را به دلیل کوییر بودن او به قتل رساند و پس از تحمل شش ماه حبس از زندان آزاد شد.
در اردیبهشت ۱۴۰۰ نیز در یکی از موارد معدودی که قتل ناموسی افراد کوییر رسانهای شد، علیرضا فاضلی منفرد، جوان همجنسگرای ۲۰ ساله در اهواز، به دلیل گرایش جنسیاش به دست مردان خانواده خود به قتل رسید.
طبق قوانین جمهوری اسلامی، پدر بهعنوان ولی دم در صورت قتل فرزند خود از مجازات جدی مصون میماند.
چنین قتلهایی در سکوت ساختار قضایی و فرهنگی رخ میدهند و تنها با فشار افکار عمومی و جامعه بینالمللی است که امکان توقف این چرخه خشونت وجود دارد.
ادامه خطرهای موجود علیه جامعه کوییر در ایران باعث شده بسیاری از افراد کوییر وطن خود را ترک کرده و به کشورهای امنتر پناه ببرند.
احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر ایرانی-سوئدی محکوم به اعدام، از یک ماه پیش هیچ تماسی با خانواده خود نداشته است. ویدا مهراننیا، همسر این زندانی سیاسی با بیان اینکه یک ماه است از محل نگهداری و وضعیت او اطلاعی ندارد، از مقامات جمهوری اسلامی خواست درباره وضعیت او اطلاعرسانی کنند.
مهراننیا در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «یک ماه از آخرین باری که خبری از احمدرضا داشتیم میگذرد. در طول این مدت، هیچ تماسی، خبری و نشانهای نبوده—تنها سکوت. این غیبت طولانی برای خانواده ما بهشدت نگرانکننده است. با ترس و بیاطمینانی فزایندهای نسبت به وضعیت و محل نگهداری او روبهرو هستیم.»
او با بیان اینکه جلالی پیشتر نیز در دوران حبس ناعادلانهاش رنجهای فراوانی را تحمل کرده است، نوشت: «ادامه این بیخبری رفتاری بیرحمانه و غیرانسانی است. ما خواهان پاسخیم. احمدرضا کجاست؟ حالش چطور است؟ و چرا این سکوت ادامه دارد؟»
ایراناینترنشنال عصر سوم تیرماه براساس اطلاعات اختصاصی رسیده گزارش داد که جلالی روز دوشنبه دوم تیرماه ابتدا از زندان اوین به تیپ دوم زندان تهران بزرگ منتقل شد، اما دقایقی پیش به مکان نامعلومی انتقال یافت.
پس از آن در ۱۰ تیرماه، مهراننیا در گفتوگو با ایراناینترنشنال نسبت به بیخبری از سرنوشت همسرش ابراز نگرانی کرد و گفت این وضعیت بهشدت نگرانکننده است.
مهراننیا در بخش دیگری از مطلب خود در شبکه ایکس از مقامهای جمهوری اسلامی خواست که فورا اطلاعات روشنی درباره وضعیت و محل نگهداری همسرش ارائه دهند و تماس او با خانوادهاش را برقرار کنند.
او در پایان از جامعه بینالمللی خواست فشارهای خود را برای آزادی جلالی و رعایت حقوق اولیهاش ادامه دهند و اضافه کرد: «ما تا زمانی که پاسخ روشنی نگیریم، پرسش درباره سرنوشت احمدرضا را متوقف نخواهیم کرد.»
مای ساتو، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، سوم تیر با اشاره به اینکه جلالی در پی درگیریها میان اسرائیل و جمهوری اسلامی به مکانی نامعلوم منتقل شد، در شبکه اجتماعی ایکس، نوشت «شرایط او نمونهای از الگوی نگرانکننده وسیعتری است که شامل اعدام افراد با اتهامهای مربوط به جاسوسی میشود.»
او اضافه کرد: «نگران افزایش چنین اعدامهایی در پی حملات اخیر بین ایران و اسرائیل هستم و به همراه کمیته حقیقتیاب این مساله را مطرح کردهایم.»
جلالی در اردیبهشت ۱۳۹۵ پس از اینکه به دعوت دانشگاههای تهران و شیراز به ایران سفر کرد، بازداشت و به «جاسوسی» متهم شد.
ابوالقاسم صلواتی، قاضی دادگاه انقلاب و یکی از ناقضان جدی حقوق بشر، مهرماه ۱۳۹۶ برای او حکم اعدام صادر کرد و این حکم در دیوان عالی کشور تایید شد.
جلالی بارها اتهام جاسوسی را رد کرده و گفته است پروندهسازی برای او و صدور این حکم به دلیل «نپذیرفتن درخواست همکاری با سپاه پاسداران و جاسوسی از کشورهای غربی» بوده است.
خانواده و حامیان این پژوهشگر محکوم به اعدام، در ماههای اخیر بارها خواستار اقدام فوری دولت سوئد برای لغو حکم اعدام و آزادی و انتقال فوری او به مراکز درمانی شدهاند.
وزیر خارجه سوئد، ششم اردیبهشت، در بیانیهای خواستار آزادی فوری جلالی به دلایل انساندوستانه شد.
دیپلماتهای فرانسه، بریتانیا و آلمان قرار است جمعه سوم مرداد برای نخستین بار پس از حملات آمریکا و اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران در خرداد، با تیم مذاکرهکننده ایرانی در استانبول دیدار کنند تا میزان تمایل تهران به توافقی برای جلوگیری از بازگشت تحریمهای سازمان ملل را بسنجند.
خبرگزاری رویترز پنجشنبه دوم مرداد در گزارشی نوشت هدف این نشست بررسی احتمال دستیابی به سازشی دیپلماتیک برای جلوگیری از فعالسازی «مکانیزم ماشه» است؛ سازوکاری که در صورت عدم توافق جدید میتواند به بازگرداندن کامل تحریمهای سازمان ملل علیه ایران منجر شود.
این تحریمها شامل بخشهای نفت، بانک و دفاعی خواهد بود.
دیپلماتهای اروپایی و ایرانی تایید کردهاند که در شرایط کنونی هیچ نشانهای از ازسرگیری گفتوگوهای مستقیم میان تهران و واشینگتن دیده نمیشود، اما اروپاییها تاکید دارند که گفتوگوها باید بهدلیل توقف بازرسیهای آژانس از تاسیسات ایران و نزدیک شدن به ضربالاجل ۲۶ مهر (۱۸ اکتبر) از سر گرفته شود.
در این مذاکرات، کشورهای اروپایی خواستار توضیح درباره محل نگهداری ۴۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غنای نزدیک به درجه تسلیحاتی هستند که پس از حملات ماه گذشته، محل دقیق آن مشخص نیست.
یوهان وادهفول، وزیر امور خارجه آلمان، پیشتر گفته بود: «ما مصمم هستیم که همه راهحلهای دیپلماتیک را دنبال کنیم.»
در صورت عدم توافق، سه کشور اروپایی هشدار دادهاند که فعالسازی مکانیسم ماشه در دستور کار قرار میگیرد. این روند که به بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت منجر میشود، حدود ۳۰ روز زمان میبرد و در صورت اجرا، عملا برجام به پایان میرسد.
با توجه به اینکه روسیه در ماه اکتبر ریاست دورهای شورای امنیت را در اختیار خواهد گرفت، اروپا در تلاش است تا در فاصله کنونی تا پایان اوت، راهحلی سیاسی برای خروج از بنبست بیابد.
رویترز بر اساس گفتههای سه دیپلمات اروپایی، یک دیپلمات منطقهای و یک مقام جمهوری اسلامی، گزارش داده که در نشست استانبول احتمال تمدید مهلت فعالسازی مکانیسم ماشه تا شش ماه به ایران پیشنهاد خواهد شد.
در ازای آن، تهران باید تعهداتی در زمینه همکاری کامل با آژانس، شفافسازی درباره ذخایر اورانیوم، و آمادگی برای گفتوگوهای احتمالی با آمریکا ارائه دهد.
کاظم غریبآبادی، معاون وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی، که قرار است در این مذاکرات شرکت کند، در گفتوگو با خبرنگاران در نیویورک تایید کرد که تهران با سفر یک تیم فنی از آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تهران موافقت کرده است.
او درباره پیشنهاد تمدید گفت: «صحبت درباره تمدید هنوز بسیار زود است. ما تقریبا سه ماه تا مهلت ۱۸ اکتبر زمان داریم.»
او هشدار داد که فعالسازی مکانیسم ماشه با «واکنش شدید» تهران مواجه خواهد شد. جمهوری اسلامی پیشتر تهدید کرده بود که در صورت چنین اقدامی از پیمان منع گسترش تسلیحات هستهای (NPT) خارج خواهد شد.
یک مقام دولت ترامپ به رویترز گفت ایالات متحده درباره احتمال بازگشت تحریمها با سه کشور اروپایی «هماهنگ» است، اما جزئیات بیشتری ارائه نکرد.
همزمان، چهار منبع به رویترز گفتهاند که ران درمر، وزیر امور راهبردی اسرائیل، پنجشنبه در پاریس با مقامهای فرانسوی درباره مسائل مختلف از جمله ایران گفتوگو کرده است.
در حالیکه صدها هزار کارگر ساختمانی در صف انتظار برای دریافت بیمه هستند، عباس شیری، فعال کارگری و بازرس کانون عالی انجمن های صنفی کارگران ساختمانی کشور، میگوید از سال ۱۳۹۹ تا سال ۱۴۰۴ کمتر از ۵۰ هزار کارگر در ایران تحت پوشش بیمه قرار گرفتهاند.
شیری پنجشنبه دوم مرداد در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا با اعلام این خبر گفت: «مثلا در استان قم در این مدت، ۴۶۰ کارگر تحت پوشش بیمه قرار گرفتند. درحالیکه نزدیک به ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار کارگر در نوبت بیمه داریم.»
این فعال کارگری با انتقاد از روند کند رسیدگی به وضعیت این کارگران، تاکید کرد در دوره دولت گذشته، صدور احکام کانونهای صنفی با تاخیر بسیار مواجه شد و ملاحظات سیاسی مانع از پیگیری وضعیت معیشتی کارگران ساختمانی شده بود.
او اضافه کرد: «با مطرح شدن قانون اصلاحیه ماده پنج بیمه کارگران ساختمانی، طرحی برای افزایش منابع به مجلس رفت و چهار سال طول کشید که این طرح به نتیجه برسد که در نهایت طرح مصوب، حداقل فعلا، نتوانسته کاری از پیش ببرد.»
پیش از این در ۱۹ اردیبهشت، داود کشوری، فعال کارگری، با بیان اینکه بیش از ۵۰۰ هزار کارگر ساختمانی در ایران از داشتن بیمه محروم هستند، گفت قطع بیمه این تعداد از کارگران چیزی کمتر از یک فاجعه اجتماعی نیست.
این فعال کارگری همان زمان توزیع چهار تا پنج هزار سهمیه برای ۵۰۰ هزار کارگر را «توهینآمیز» خواند و گفت یعنی کارگر باید ۱۰ سال در صف بماند تا از ابتداییترین حقش یعنی بیمه بهرهمند شود.
همزمان با این انتقادات، دیگر فعالان کارگری نیز نسبت به وضعیت بحرانی بیمه کارگران هشدار دادند.
شیری در بخش دیگری از گفتوگوی خود با ایلنا در پاسخ به این سوال که «در حال حاضر وضعیت بیمه کارگران ساختمانی به چه صورت است؟» گفت: «مدتی پیش جلسهای با حضور انجمنهای صنفی و مسئولان تأمین اجتماعی برگزار شده و شیوهنامهای برای بهبود فرآیند بیمهگذاری تدوین شده است.»
با این حال او تاکید کرد که این شیوهنامه ایرادات اساسی دارد و اگر اصلاح نشود، نمیتواند پاسخگوی نیازهای کارگران باشد.
در ۲۹ فروردین، پژمان جوزی، رییس انجمن صنعت ساختمان اعلام کرد که بیش از ٩٧ درصد کارگران به دلیل نداشتن کارت مهارت، فاقد پوشش بیمهای هستند.
او همان زمان گفت: «در سال ۱۴۰۱ فقط ۴۲ هزار کارگر موفق به دریافت کارت مهارت شدند، در حالیکه بیش از یک میلیون و ۶۰۰ هزار کارگر ساختمانی فعال داریم.»
گزارشها نشان میدهد که اختلاف میان آمار رسمی، ظرفیت بیمهگذاری و واقعیتهای میدانی، عمق بحران ساختاری در حمایت اجتماعی از کارگران ساختمانی را آشکار کرده است.
همزمان با اعلام تعطیلی در تهران و شهرهای دیگر، برخی رسانهها افزایش خطرناک ناشی از تابش فرابنفش خورشید را علت این تصمیم اعلام کردند. بررسیهای تیم راستیآزمایی ایراناینترنشنال نشان میدهد استاندارد رسمی برای تعطیلی شهرها بهدلیل بالا بودن شاخص فرابنفش وجود ندارد.
با اوجگیری بحران آب و خاموشیها در نقاط مختلف ایران، مقامهای دولت پزشکیان از ناترازیهای گذشته، کاهش شدید بارندگی و افت ورودی سدها سخن میگویند.
اما شهروندان، سوءمدیریت جمهوری اسلامی را عامل اصلی بحران کنونی میدانند؛ اعتراضها در سبزوار و پیامهای مردمی نشان میدهد بیاعتمادی عمومی نسبت به سیاستهای کنونی و ناکارآمدی در مدیریت بحران شدت گرفته است.
نخستین بار فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت ۲۳ تیر در شبکه ایکس خبر از تعطیلی چهارشنبه اول مرداد در استان تهران را اعلام کرد و نوشت: «با تصمیم هیئت دولت و در پی تداوم گرمای شدید و ضرورت صرفهجویی در مصرف آب و برق، روز چهارشنبه اول مردادماه در استان تهران تعطیل اعلام شد.»
اما برخی رسانههای داخلی با استناد به هشدار هواشناسی تهران، افزایش تابش فرابنفش خورشید را بهعنوان دلیلی اصلی این تعطیلی اعلام کردند.
اداره هواشناسی استان تهران در اطلاعیه شماره ۲۵ خود، برای روزهای ۲۸ تیر تا اول مرداد در این استان هشداری در سطح زرد اعلام کرد.
هشدار زرد نشان دهنده احتمال وجود خسارت، هشدار نارنجی احتمال خسارت گسترده و هشدار قرمز حاکی از وقوع خسارت گسترده است.
اشعه فرابنفش چیست؟
اشعه فرابنفش یا UV نوعی پرتو نامرئی از خورشید است که انرژی بالایی دارد و در طیف الکترومغناطیسی، بین نور مرئی و اشعه ایکس قرار میگیرد.
این اشعه به سه نوع اِی، بی و سی، (UVA, UVB, UVC) تقسیم میشود. بخش عمدهای از اشعه فرابنش نوع سی و بخشی از فرابنفش نوع بی از سوی لایه ازون جذب میشود، اما نوع اِی، تقریبا بهطور کامل به سطح زمین میرسد.
تابش فرابنفش چه تاثیری بر سلامت انسان دارد؟
قرار گرفتن طولانیمدت در برابر اشعه فرابنفش میتواند باعث آفتابسوختگی، پیری زودرس پوست، آب مروارید، و حتی سرطان پوست شود.
مطالعات علمی نشان دادهاند که نوع اِی و بی، میتوانند عملکرد سلولهای ایمنی پوست، مانند سلولهای لانگرهانس را مختل کنند و در نتیجه موجب سرکوب موضعی یا حتی سیستمیک سیستم ایمنی شوند.
این اثر در افراد سالم معمولا موقتی است، اما در کسانی که بهدلیل بیماریهای خودایمنی (مانند لوپوس یا اماس) یا مصرف داروهای سرکوبگر ایمنی (مثل بیماران پیوندی) سیستم ایمنی ضعیفتری دارند، میتواند منجر به تشدید بیماری، افزایش ریسک ابتلا به عفونتهای پوستی و بروز ضایعات شدیدتر شود.
به همین دلیل، سازمان جهانی بهداشت و مراکز کنترل بیماری آمریکا به این گروهها توصیه میکنند که در ساعات اوج تابش آفتاب (۱۰ تا ۱۶) در فضای باز نباشند و از کرم ضدآفتاب، عینک آفتابی UV، لباس مناسب استفاده کنند و تا حد امکان در معرض نور مستقیم خورشید در ساعات میانی روز قرار نگیرند.
شاخص فرابنفش چیست و چرا تابش فرابنفش در تهران افزایش یافت؟
شدت پرتوهای فرابنفش در قالب شاخص فرابنفش اندازهگیری میشود و عددی بین صفر تا ۱۱ یا بیشتر دارد که هرچه بالاتر باشد، خطر آن برای سلامت انسان بیشتر است.
وقتی شاخص فرابنفش به عددی معادل ۱۱ میرسد، تنها ۱۰ دقیقه حضور بدون رعایت نکات ایمنی در برابر نور خورشید کافیاست تا فرد دچار آفتابسوختگی شود.
بررسی دادههای مربوط به شهر تهران در پایگاههای بینالمللی هواشناسی نشان میدهد شاخص فرابنفش پایتخت ایران در ماههای خرداد و تیر گاه به ۱۲ و یا بیشتر از آن نیز رسیده است.
شرایط در شهرهای همچون بندرعباس، یزد، شیراز، زاهدان و اهواز به علت دمای بیشتر هوا میتواند خطرناکتر هم باشد.
افزایش تابش فرابنفش عمدتا به دلیل ترکیبی از عوامل طبیعی و محیطی رخ میدهد. یکی از مهمترین عوامل، موقعیت جغرافیایی و ارتفاع بالای شهر از سطح دریا (آبهای آزاد) است.
در فصل تابستان، خورشید در بیشترین زاویه تابش خود نسبت به زمین قرار دارد و بهویژه در شهرهایی با ارتفاع زیاد مانند تهران (حدود ۱۲۰۰ متر بالاتر از سطح دریا)، اشعه خورشید مسیر کوتاهتری را در جو طی میکند و مقدار بیشتری از پرتوهای فرابنفش به سطح زمین میرسد. این پدیده بهویژه در روزهایی با آسمان بدون ابر تشدید میشود.
همچنین، نوسانات موقتی در ضخامت لایه ازون در جو فوقانی میتواند نقش مهمی در عبور بیشتر پرتوهای خطرناک فرابنفش نوع بی داشته باشد.
کدام مناطق دنیا بیشترین میزان تابش فرابنفش را دارند؟
بیشترین میزان تابش فرابنفش در جهان در مناطقی مشاهده میشود که یا به خط استوا نزدیکاند یا در ارتفاعات بسیار بالا قرار دارند.
شهرهایی مانند پونو در پرو و لاپاز در بولیوی بهدلیل قرار گرفتن در ارتفاعات بالای ۳۵۰۰ متر، شاخص فرابنفش بسیار شدیدی دارند؛ بهطوری که در برخی روزهای سال، شاخص فرابنفش در این مناطق به عدد ۱۸ تا ۲۰ نیز میرسد.
این شاخص در شهر کویتو در اکوادور که دقیقا روی خط استوا و در ارتفاع حدود ۲۸۰۰ متری قرار دارد، بهطور مداوم بین ۱۳ تا ۱۵ مواجه است.
در مناطق استوایی دیگر مانند شمال استرالیا (داروین)، شرق آفریقا (تانزانیا، کنیا) و جنوبشرق آسیا (تایلند، فیلیپین، اندونزی) نیز تابش فرابنفش در بسیاری از روزهای سال در محدوده ۱۱ تا ۱۳ قرار دارد.
تصویر زیر نشان میدهد میزان تابش فرابنفش در ایران و بخش گستردهای از افغانستان در پنجشنبه دوم مرداد «بسیار شدید» گزارش شده است.
پیشبینی میزان تابش فرابنفش در روز پنجشنبه دوم مرداد در فلات ایران
شرایط لایه اُزون در ایران
لایه اُزون بخشی از جو زمین است که در ارتفاع ۱۰ تا ۵۰ کیلومتری از سطح زمین در استراتوسفر قرار دارد و نقشی حیاتی در جذب بخش بزرگی از اشعه فرابنفش خورشید، بهویژه پرتوهای خطرناک فرابنفش ایفا میکند.
این لایه مانند یک سپر محافظ عمل میکند و از ورود پرتوهای مضر جلوگیری میکند.
نتایج یک پژوهش انجام شده در دانشگاههای زاهدان و بیرجند وجود یک روند کاهشی معنادار در مقدار کل لایه اُزون ایران را طی چهار دهه گذشته تایید میکند.
بر اساس این پژوهش بیشترین غلظت اُزون در ایران در فصل بهار (اردیبهشت و خرداد) و کمترین آن در پاییز (مهر) مشاهده شده است.
از نظر جغرافیایی، شمال و شمالغرب ایران بالاترین مقادیر اُزون را دارند، در حالی که جنوب کشور دارای کمترین غلظت اُزون است.
در فصل سرد، عرض جغرافیایی عامل اصلی تعیینکننده غلظت اُزون است، اما در فصل گرم، ارتفاع محل تاثیر بیشتری دارد.
آیا آلودگی گاز اُزون (O₃) میتواند تاثیری بر افزایش تابش فرابنفش داشته باشد؟
گاز اُزون (O₃) در سطح زمین که بهعنوان یکی از آلایندههای فتوشیمیایی شناخته میشود، برخلاف لایه اُزون موجود در استراتوسفر، نقشی در محافظت در برابر تابش فرابنفش ندارد.
در واقع، اُزون سطحی در اثر واکنش نور خورشید با آلایندههایی مانند اکسیدهای نیتروژن و ترکیبات آلی فرّار در هوای گرم و آفتابی تشکیل میشود و خود بهعنوان یک آلاینده مضر برای سیستم تنفسی شناخته میشود.
اگرچه این گاز میتواند بخشی از تابش فرابنفش را جذب کند، اما مقدار آن در لایههای پایین جو آنقدر کم است که تاثیر قابلتوجهی در کاهش یا افزایش تابش فرابنفش ندارد.
در عمل، افزایش آلودگی اُزون در سطح زمین بیشتر نشاندهنده شرایطی است که اتفاقا میتواند باعث افزایش تابش فرابنفش و همزمانی این دو پدیده شود؛ آسمان صاف (بدون ابر)، گرمای شدید، و تابش مستقیم خورشید.
بنابراین ممکن است در روزهایی که شاخص آلودگی ازون بالاست، همزمان شاخص فرابنفش نیز بالا باشد، اما این ارتباط ناشی از شرایط جوی مشابه است، نه اینکه ازون عامل افزایش تابش فرابنفش باشد.
آیا افزایش تابش فرابنفش باعث تعطیلی شهرها به ویژه تهران میشود؟
بررسیهای تیم راستیآزمایی ایراناینترنشنال حاکی است تعطیلی شهرها در دنیا بهدلیل افزایش شاخص فرابفنش تا کنون گزارش نشده است و معمولا کشورها تنها به صدور اطلاعیههای هشدار آمیز و دعوت به رعایت نکات ایمنی اکتفا میکنند.
در ایران نیز تاکنون افزایش این شاخص به تنهایی باعث تعطیلی شهر یا منطقهای نشده است.
اطلاعیههای سازمان هواشناسی تهران نیز محدود به هشدار سطح زرد مانده و به نظر نمیرسد این پدیده جوی، تاثیری بر تصمیمگیریها برای تعطیلی تهران داشته باشد.