تهدید اسرائیل به کشتن خامنهای

یسرائیل کاتس، وزیر دفاع اسرائیل، در سخنانی تهدیدآمیز خطاب به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، هشدار داد که در صورت تداوم تهدیدات جمهوری اسلامی، دستهای اسرائیل، حتی به شخص او هم خواهد رسید.
یسرائیل کاتس، وزیر دفاع اسرائیل، در سخنانی تهدیدآمیز خطاب به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، هشدار داد که در صورت تداوم تهدیدات جمهوری اسلامی، دستهای اسرائیل، حتی به شخص او هم خواهد رسید.
او این هشدار را در جریان بازدید از پایگاه هوایی رامون داد؛ پایگاهی که خلبانان آن در حملات هوایی اخیر علیه ایران مشارکت داشتهاند.
کاتس تاکید کرد که قصد دارد پیامی روشن به خامنهای، دیکتاتور ایران بدهد. او گفت: تهدید نکنید تا آسیبی نبینید.
این دومین بار طی دو ماه اخیر است که وزیر دفاع اسرائیل مستقیماً رهبر جمهوری اسلامی را تهدید به کشتن میکند. بار نخست نیز پس از حملات موشکی سپاه به مناطق مسکونی تلآویو، کاتس اعلام کرد خامنهای با این اقدامات دیگر نمیتواند زنده بماند.
تکرار چنین تهدیدی در مدتزمانی کوتاه نشان میدهد که این موضوع از نگاه اسرائیل کاملاً جدی است. در سخنان وزیر دفاع اسرائیل تاکید خاصی بر عبارت «دستهای بلند اسرائیل» وجود دارد؛ عبارتی که بهطور خاص اشاره به نیروی هوایی این کشور دارد.
از ابتدای تاسیس اسرائیل در ۷۷ سال پیش، نیروی هوایی نقش اصلی را در برتری نظامی این کشور داشته و توانسته در جنگهای چندجانبه علیه کشورهای منطقه، نقش تعیینکنندهای ایفا کند.
در جریان جنگ ۱۲ روزه اخیر نیز مشخص شد که جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران، برخلاف ادعاهای پیش از جنگ، نتوانستند در برابر نیروی هوایی اسرائیل مقاومت مؤثری نشان دهند. قالیباف، از فرماندهان ارشد سپاه نیز این برتری هوایی را بهصراحت تایید کرده است.
نیروی هوایی اسرائیل در کمتر از سه روز با نابود کردن سامانههای پدافندی جمهوری اسلامی، به برتری کامل رسید. خامنهای به مخفیگاه منتقل شد و زندگیاش همچنان بهصورت نیمهمخفی ادامه دارد.
بسیاری از سامانههای پدافندی در جنگ اخیر نابود شدند و حتی در صورت جایگزینی با تجهیزات جدید، این احتمال وجود دارد که اسرائیل بتواند آنها را نیز پیش از فعالشدن نابود کند.
کیفیت سامانههای بومی تولیدشده نیز بهشدت زیر سؤال رفته و برخلاف ادعاها، نتوانستهاند حتی یک جنگنده اسرائیلی را سرنگون کنند.
از سوی دیگر، نگرانیهایی جدی در سطح عالیترین مقامات جمهوری اسلامی در خصوص نفوذ اطلاعاتی اسرائیل در ساختار امنیتی و نظامی کشور وجود دارد.
برخی مقامات این نفوذ را گسترده و در سطوح بالا توصیف کردهاند و برخی دیگر آن را ناشی از توانمندی فنی اسرائیل میدانند. این عدم قطعیت در تحلیل، نشاندهنده سردرگمی نهادهای اطلاعاتی کشور است.
آنچه موجب میشود تهدید اخیر اسرائیل درباره کشتن خامنهای جدی تلقی شود، چند عامل کلیدی است:
اراده آشکار اسرائیل برای سرنگونی جمهوری اسلامی که بهنظر میرسد حذف شخص رهبر را بخشی از این راهبرد میداند.
ضعف شدید پدافند هوایی جمهوری اسلامی پس از جنگ اخیر؛ بهگونهای که حتی توان مقابله با پروازهای شناسایی اسرائیل را ندارد.
نفوذ اطلاعاتی بالا که مشخص نیست تا چه حد در سطوح عالی جمهوری اسلامی گسترش دارد.
امروز با تهدید جدید وزیر دفاع اسرائیل، احتمال انجام چنین عملیاتی بهمراتب بیشتر از قبل به نظر میرسد؛ چراکه از دید مقامات اسرائیل، خامنهای ستون اصلی بقای نظام جمهوری اسلامی است و حذف او میتواند منجر به فروپاشی ساختار تصمیمگیری در جمهوری اسلامی شود.
با در نظر گرفتن این شرایط، میتوان گفت تهدیدات اسرائیل مبنی بر هدف قرار دادن شخص رهبر جمهوری اسلامی، بیش از پیش جنبه عملیاتی پیدا کردهاند.
در حال حاضر، به نظر میرسد مهمترین اولویت امنیتی جمهوری اسلامی، حفظ جان رهبر و جلوگیری از کشته شدن او است.
درخواست عباس عراقچی در مذاکرات با آمریکا برای گرفتن «تضمین عدم حمله»، در واقع میتواند پوششی برای تضمینی دیگر باشد: عدم هدفقراردادن خامنهای و مقامات ارشد جمهوری اسلامی از سوی آمریکا و اسرائیل. با این حال، چنین تضمینی بعید به نظر میرسد، چراکه اسرائیل آشکارا خامنهای را تهدیدی وجودی تلقی میکند.
در نهایت، بهنظر میرسد اسرائیل راهبرد خود را بر مبنای حمله به مراکز حیاتی نظامی، هستهای و فرماندهی جمهوری اسلامی و در عین حال، تشویق مردم ایران به تغییر از درون بنا کرده است.
این راهبرد اسرائیل، بدون نیاز به حضور زمینی نیروهای خارجی، مبتنی بر این فرض است که حذف رهبر نظام میتواند منجر به فروپاشی ساختار جمهوری اسلامی شود.
خامنهای در گذشته بارها گفته که نظام به شخص او وابسته نیست، اما شواهد تاریخی و تحلیلهای امنیتی حاکی از آناند که جمهوری اسلامی تا حد زیادی متکی به حضور و رهبری شخص اوست.
با توجه به نارضایتی شدید بخش زیادی از مردم ایران از وضعیت موجود و ساختار سرکوبگر نظام، در صورت کشته شدن احتمالی خامنهای، این امر میتواند احتمال قیام مردم را افزایش دهد و بقای نظام را به طور جدی به خطر بیندازد.