آیا توافقی خوب با ایران ممکن است؟

ریچارد نفیو، معاون نماینده ویژه دولت جو بایدن در امور ایران، در مقاله‌ای در نشریه فارین افرز (Foreign Affairs) به بررسی این موضوع پرداخته که آمریکا در مذاکرات هسته‌ای با جمهوری اسلامی به چه چیزی نیاز دارد و آیا رسیدن به توافقی خوب با تهران اساسا ممکن است یا خیر.

نفیو در آغاز مقاله‌ای که دوشنبه پنج خرداد منتشر شد، نوشته است: «از میان همه تصمیمات سیاست خارجی جنجال‌برانگیز دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری ایالات متحده، احیای گفت‌وگوهای هسته‌ای با جمهوری اسلامی از شگفت‌انگیزترین آن‌ها بوده است. ترامپ در سال ۲۰۱۸ ایالات متحده را از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ با ایران، موسوم به «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام)، خارج کرد. با گذشت چهار سال از تلاش‌های نافرجام دولت بایدن برای جایگزینی این توافق، چشم‌انداز دستیابی به توافقی جدید بسیار دور از ذهن می‌نمود. طی این سال‌ها، تهران موفق شد میزان قابل‌توجهی اورانیوم غنی‌شده در سطح نزدیک به درجه تسلیحاتی تولید کند؛ به اندازه‌ای که برای ساخت چندین کلاهک هسته‌ای کافی است.»

او سپس افزوده است: «با این حال، در کمال شگفتی، تهران و واشینگتن از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید، بارها علاقه‌ متقابل خود به توافق را نشان داده‌اند. در چندین دور گفت‌وگو، حتی چارچوب‌هایی کلی برای توافق میان طرفین ترسیم شده است. هر دو طرف دلایل روشنی برای رسیدن به توافق دارند: دولت ترامپ خواهان بازگرداندن ثبات راهبردی به خاورمیانه است و ترامپ شخصاً به‌دنبال تقویت تصویر خود به‌عنوان یک «معامله‌گر بزرگ» است. ایران نیز که هنوز زیر فشار شدید تحریم‌های آمریکا قرار دارد، به‌دنبال کاهش تنش‌ها و کسب گشایش اقتصادی پایدار است؛ به‌ویژه پس از تضعیف بسیاری از نیروهای نیابتی‌اش در منطقه.»

به‌نوشته ریچارد نفیو، «با وجود ابراز تمایل ترامپ به حل سریع مسئله هسته‌ای و اطمینان او از نزدیکی توافق، مسائل قدیمی و بنیادین همچنان روند مذاکرات را دشوار کرده‌اند. نگرانی‌های آمریکا درباره برنامه غنی‌سازی ایران و حمایت تهران از گروه‌های نیابتی همچنان برجاست؛ و جمهوری اسلامی نیز حاضر به عقب‌نشینی از برنامه هسته‌ای خود نیست، به‌ویژه با توجه به بی‌اعتمادی به پایبندی دولت آمریکا به توافقات، پس از خروج یک‌جانبه ترامپ از برجام در گذشته. تهران نمی‌خواهد امتیازاتی بدهد که به معنای عقب‌نشینی از خطوط قرمزش باشد، و آمریکا نیز توافقی می‌خواهد که واقعاً ارزشمند باشد.»

دیپلمات ارشد پیشین آمریکا در ادامه مقاله خود تاکید کرده است: «حتی اگر توافقی با شرایط مطلوب برای واشینگتن حاصل شود، باز هم ریسک‌هایی وجود خواهد داشت و هر توافقی مستلزم دادن امتیازاتی دشوار از هر دو طرف خواهد بود. با این حال، توافقی که نظارت گسترده بر تاسیسات هسته‌ای اعلام‌شده و اعلام‌نشده ایران و محدودسازی غنی‌سازی اورانیوم را در برابر رفع نسبی تحریم‌ها به‌دست آورد، می‌تواند مزایای برجام را احیا کند. اگر درباره چنین توافقی با دقت مذاکره شود و فرصت کافی برای نشان دادن نتایجش وجود داشته باشد، نه‌تنها بخشی از خسارات ناشی از خروج آمریکا از برجام جبران می‌شود، بلکه از وقوع یک بحران قریب‌الوقوع جلوگیری و پایه‌ای برای ثبات آینده در منطقه ایجاد خواهد شد.

عوارض خروج

نفیو که خود عضو تیم مذاکره‌کننده آمریکا در پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما بود، سپس به بررسی توافق اتمی ۲۰۱۵ معروف به برجام پرداخته و به عوارض و پیامدهای خروج آمریکا از این توافق اشاره کرده است.

او نوشته است: «برجام که در تابستان ۲۰۱۵ از سوی دولت اوباما به امضا رسید، محدودیت‌های مهمی بر برنامه هسته‌ای ایران اعمال کرد. طبق این توافق، غنی‌سازی اورانیوم و سایر فعالیت‌های هسته‌ای ایران مجاز بود، اما تحت نظارت شدید و محدودیت‌های مشخص بین‌المللی. هدف این بود که ایران تا آینده‌ای قابل پیش‌بینی، حداقل یک سال با دستیابی به بمب اتم فاصله داشته باشد. اگرچه برخی از مفاد توافق محدودیت زمانی داشتند، اما تا سال ۲۰۳۰، ایران باید از بندهای اصلی این محدودیت‌ها عبور می‌کرد؛ آن هم با حفظ ساختاری مشابه برنامه هسته‌ای سال ۲۰۱۵ خود.»

ریچارد نفیو در کنار آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه دولت جو بایدن
ریچارد نفیو در کنار آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه دولت جو بایدن

با این حال او تایید کرده که این توافق از ابتدا منتقدان زیادی داشت و بسیاری از محافظه‌کاران، به‌ویژه در حزب جمهوری‌خواه، معتقد بودند که عدم عقب‌گرد کامل برنامه هسته‌ای ایران به این معناست که تهران با صبر و حوصله، همچنان مسیر دستیابی به سلاح هسته‌ای را ادامه می‌دهد.»

به‌گفته ریچارد نفیو، مخالفان برجام استدلال می‌کردند که بهتر است ایالات متحده زودتر با این بحران روبه‌رو شود، زمانی‌که اقتصاد ایران هنوز زیر بار تحریم‌هاست، تا اینکه سال‌ها بعد که ایران از منافع اقتصادی رفع تحریم بهره‌مند شده است. این استدلال‌ها مورد استقبال ترامپ قرار گرفت و او در ماه مه ۲۰۱۸ از برجام خارج شد؛ اقدامی که باعث شد تهران از ماه مه ۲۰۱۹ تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای خود را از سر گیرد و فعالیت‌های غنی‌سازی را گسترش دهد.

او افزوده است: «دولت بایدن در طول دوره خود تلاش کرد تا ایالات متحده را به برجام بازگرداند، اما مقامات جمهوری اسلامی که از احتمال بازگشت ترامپ بیم داشتند، اعتمادی به پایداری توافقی جدید نداشتند. در نتیجه، پس از توقف مذاکرات، دولت بایدن از پیگیری توافقی تازه سر باز زد و ترجیح داد تنش‌ها را افزایش ندهد. این شکست دوگانه در دستیابی به توافق جایگزین، اکنون بیش از هر زمان آشکار است؛ آن هم در شرایطی که ایران، در صورت تصمیم، تنها چند روز با تولید مواد لازم برای سلاح هسته‌ای فاصله دارد.»

بازگشت به شفافیت

عضو پیشین تیم مذاکره کننده آمریکا در ادامه مقاله خود در فارین افرز نوشته است: «خوشبختانه، بخش‌هایی از برجام همچنان می‌تواند در قالب توافقی جدید و با حمایت دو حزب در آمریکا به‌کار گرفته شود. مهم‌ترین آن‌ها ابزارهای شفاف‌سازی توافق پیشین است. اگرچه بیشتر بحث‌های دیپلماتیک بر آینده برنامه غنی‌سازی ایران متمرکز بوده است، اما نظارت‌های بین‌المللی، با استفاده از جدیدترین فناوری‌ها و روش‌ها، اساس هر توافق معناداری را تشکیل می‌دهد. ایران باید به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه دهد تا بررسی کند که آیا برنامه هسته‌ای آن صلح‌آمیز است یا به سمت تولید سلاح می‌رود. بدون بازرسی‌های پیشرفته و شفافیت کامل، هیچ توافقی، حتی اگر منجر به برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران شود، دوام نخواهد داشت.»

نفیو تاکید کرده است: «آمریکا باید ایران را به پذیرش شدیدترین رژیم بازرسی ممکن، در سایت‌های اعلام‌شده و اعلام‌نشده، وادار کند. اگر ایران حاضر به اجرای کامل توافق‌نامه پادمان آژانس و پروتکل الحاقی که در سال ۱۹۹۴ در واکنش به برنامه هسته‌ای مخفی عراق تدوین شد نباشد، واشینگتن باید مذاکرات را ترک کند.»

به‌گفته او، علاوه بر این، ایالات متحده باید بر بازگشت سازوکارهای شفاف‌سازی برجام در زمینه سانتریفیوژها و ذخایر اورانیوم پافشاری کند؛ سازوکاری که اطلاعات دقیق درباره محل، تعداد و قطعات سانتریفیوژهای ایران و مقدار اورانیوم موجود ارائه دهد.

نفیو نوشته است:‌«در نبود این شفافیت، ایران می‌تواند هم‌زمان با ادعای صلح‌آمیز بودن برنامه خود، در مسیر ساخت بمب به‌طور پنهانی گام بردارد. از سال ۲۰۱۸ تاکنون، ایران سانتریفیوژهای پیشرفته‌ای ساخته که زمان «گریز هسته‌ای» را به‌شدت کاهش داده‌اند. این کشور همچنین توانایی ساخت تاسیسات مخفی غنی‌سازی با نشانه‌های کوچک‌تر و قابل پنهان‌کاری بیشتری را دارد که به‌سختی قابل شناسایی یا انهدام هستند. بدتر اینکه، پس از حملات سال ۲۰۲۱ به تاسیسات سانتریفیوژهای ایران، تهران ارائه اطلاعات به آژانس درباره محل ذخیره قطعات سانتریفیوژ را متوقف کرد. حتی اگر توافقی میان ایران و آمریکا به حذف تاسیسات اعلام‌شده غنی‌سازی منجر شود، بدون بازرسی‌های تهاجمی از زنجیره تولید سانتریفیوژها، ایران همچنان می‌تواند برنامه هسته‌ای مخفی داشته باشد.»

او تاکید کرده است: «توافق جدید باید نواقص برجام در حوزه بازرسی را نیز برطرف کند. به‌ویژه، باید موضوع «تسلیحاتی‌سازی» را که در بخش T برجام به‌طور ناقص مطرح شده بود، به‌طور صریح‌تر در بر گیرد. در این بخش، ایران متعهد شده بود به فعالیت‌های مرتبط با ساخت سلاح هسته‌ای نپردازد، اما الزامی برای اعلام تجهیزات موجود و ارائه دسترسی به آن‌ها برای آژانس وجود نداشت. این ضعف در راستی‌آزمایی بسیار مهم بود.»

نفیو سپس افزوده است: «از سال ۲۰۱۸ و پس از افشای آرشیو هسته‌ای ایران از سوی اسرائیل، آژانس سایت‌هایی را کشف کرد که ایران در آن‌ها در گذشته فعالیت تسلیحاتی داشته است. گزارش‌های جدید دولت آمریکا نیز نشان می‌دهند که ایران همچنان در حوزه‌هایی با کاربرد دوگانه فعالیت دارد. در نتیجه، توافق جدید باید ایران را ملزم کند که تمام تجهیزات و موادی را که طبق تعریف «گروه تامین‌کنندگان هسته‌ای» کاربرد نظامی دارند، اعلام کند و آژانس را قادر به بازرسی از آن‌ها حتی در سایت‌های نظامی سازد.

چانه‌زنی بر سر ظرفیت غنی‌سازی

ریچارد نفیو در ادامه این مقاله به مسئله غنی‌سازی در خاک ایران پرداخته و نوشته است: «در کنار موضوع شفافیت، یکی از دشوارترین چالش‌های هر توافق جدید با ایران، تعیین ظرفیت مجاز برای غنی‌سازی اورانیوم است. در توافق سال ۲۰۱۵، آمریکا با ادامه غنی‌سازی محدود در ایران موافقت کرد، زیرا معتقد بود حذف کامل ظرفیت غنی‌سازی ایران از نظر سیاسی و فنی امکان‌پذیر نیست. برجام برای مدتی محدود، توان غنی‌سازی ایران را کاهش داد؛ با این امید که این زمان اضافی به دیپلماسی، اعتمادسازی و احتمالاً تغییر رفتار ایران کمک کند. اما آن امیدها محقق نشد و تجربه خروج دولت ترامپ از برجام، این استدلال را تضعیف کرد که توافق موقت می‌تواند به راه‌حل دائمی منجر شود.»

به‌نوشته نفیو، «بنابراین، در توافق جدید، ایالات متحده باید با دقت بیشتری درباره میزان و نوع غنی‌سازی مجاز در ایران تصمیم بگیرد. ساده‌ترین راه، کاهش مجدد سطح غنی‌سازی به زیر پنج درصد و محدودسازی ذخایر اورانیوم غنی‌شده است؛ زیرا این ترکیب زمان لازم برای گریز هسته‌ای را افزایش می‌دهد. با این حال، به‌واسطه پیشرفت ایران در طراحی سانتریفیوژهای پیشرفته‌تر، حتی غنی‌سازی در سطوح پایین نیز می‌تواند به تولید سریع‌تر مواد شکافت‌پذیر منجر شود.»

او تاکید کرده است: «آمریکا باید بر محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌تر بر تعداد و نوع سانتریفیوژهای ایران پافشاری کند. این موضوع شامل ممنوعیت تولید و نصب سانتریفیوژهای نسل جدید و اجباری بودن انبار کردن تمام سانتریفیوژهای مازاد در حضور آژانس می‌شود. همچنین، توافق باید مانع از ساخت تاسیسات غنی‌سازی جدید در ایران شود، به‌ویژه آن‌هایی که زیرزمینی، پنهان و مصون از حمله هستند. ایران ممکن است خواهان حفظ توانایی تولید اورانیوم برای مصارف غیرنظامی باشد، اما باید این کار را از طریق همکاری با کشورهای دیگر و با واردات سوخت انجام دهد؛ نه با گسترش ظرفیت بومی خود.»

تضمین پایبندی متقابل

نفیو در عین حال گفته است که یکی از موانع اساسی برای توافق جدید، بی‌اعتمادی ایران به تعهدات آمریکا است. خروج دولت ترامپ از برجام و اعمال دوباره تحریم‌ها، درحالی‌که ایران تا آن زمان به تعهداتش پایبند بود، باعث شد بسیاری در تهران باور کنند که واشینگتن شریکی غیرقابل‌اعتماد است. این بی‌اعتمادی موجب شده که مقامات جمهوری اسلامی در هرگونه مذاکره جدید، خواهان تضمین‌های مشخصی باشند که مانع خروج مجدد آمریکا از توافق شود.

با این حال نفیو تاکید کرده است که در نظام سیاسی آمریکا، هیچ رییس‌جمهوری نمی‌تواند رییس‌جمهوری بعدی را ملزم به پایبندی به یک توافق اجرایی کند؛ مگر اینکه این توافق به تصویب سنا برسد (که برای توافقی با ایران بعید است). به همین دلیل، طرفین باید خلاقانه با موضوع تضمین برخورد کنند. یکی از گزینه‌ها، تدوین یک جدول زمانی برای اجرای تدریجی تعهدات دوطرفه است که در آن، هر مرحله از اجرای تعهدات متقابل، به پایبندی طرف مقابل بستگی داشته باشد. مثلا آزادسازی دارایی‌های بلوکه‌شده ایران می‌تواند گام‌به‌گام و همراه با اجرای اقدامات نظارتی انجام گیرد.

او سپس افزوده است: «از سوی دیگر، آمریکا نیز باید ابزارهایی برای بازگرداندن تحریم‌ها در صورت نقض توافق توسط ایران در نظر بگیرد. سازوکار موسوم به مکانیسم ماشه در برجام، اجازه می‌داد که تحریم‌های بین‌المللی در صورت تخلف ایران، به‌طور خودکار بازگردند. احیای این سازوکار یا نسخه‌ای مشابه از آن در توافق جدید ضروری است.»

آیا توافقی خوب واقعاً ممکن است؟

ریچارد نفیو در پایان مقاله خود در پاسخ به این پرسش نوشته است: «در نهایت، دستیابی به توافقی «خوب» میان ایالات متحده و ایران ممکن است، اما مستلزم درک درست از منافع متقابل، خطوط قرمز طرفین و ملاحظات سیاسی داخلی در هر دو کشور است. آمریکا نباید با توافقی ضعیف، فقط برای جلوگیری از تنش فوری، خود را راضی کند. اما هم‌زمان، نباید به دنبال توافقی آرمانی باشد که تنها در نظریه وجود دارد. یک توافق واقع‌گرایانه می‌تواند بر اساس بازگشت ایران به سطح غنی‌سازی پایین، پذیرش شفافیت کامل و نظارت فراگیر، و رفع گام‌به‌گام تحریم‌ها استوار باشد.»

او مقاله خود را چنین به پایان برده است: «چنین توافقی شاید به‌طور کامل برنامه هسته‌ای ایران را از بین نبرد، اما می‌تواند آن را محدود، شفاف و تحت نظارت نگاه دارد؛ و این، خود گامی بزرگ در جهت جلوگیری از بحران بعدی در خاورمیانه خواهد بود. سیاست خوب، اغلب حاصل انتخاب بین گزینه‌های بد است. توافقی حساب‌شده با ایران، اگرچه ناقص، می‌تواند گزینه‌ای بهتر از جنگ یا چشم‌پوشی کامل باشد.»